لوگوتایپ اثرمثبت

تفکر خلاقانه

تفکر خلاقانه
محتوا نمایش

اگر خیلی خلاصه بخواهیم بگوییم، خلاقیت ابزاری است که به توانایی کشف ایده های جدید، استفاده بهینه از ارتباطات و پیدا کردن راه حل هایی برای رفع مشکلات کمک می کند. شاید شما قبل از هر چیزی تمایل داشته باشید بیشتر راجع به چیستی خلاقیت بدانید که در این صورت پیشنهاد می کنیم مطالعه مقاله خلاقیت چیست؟ را نیز از دست ندهید.

در این مطلب از اثر مثبت قصد داریم با هم راجع به اینکه چطور به تفکر خلاق برسیم صحبت کنیم.

بی شک این موضوع برای ما به عنوان انسان انگیزه بخش است که انعطاف پذیری را در خودمان تقویت کنیم و لذت و فرصت برای خودشکوفایی ایجاد کنیم و خب داشتن تفکر خلاق می تواند رمز گشایی مناسب برای رسیدن به این موارد باشد.

یک عمل خلاقانه می تواند بزرگ و الهام بخش باشد، مانند کشیدن یک نقاشی زیبا یا ساخت یک شرکت نوآورانه. ولی یک ایده حتما نباید هنری باشد و یا جهان را تغییر دهد تا خلاقانه به شمار بیاید.

زندگی نیاز به اعمال هوشمندانه روزانه و راه حل های جدید دارد. پس می توان قدرت خلاقیت را یک نعمت الهی به حساب آورد که در همه افراد کم یا زیاد وجود دارد. اما چه کنیم که حتی ما انسان های معمولی هم بتوانیم با قدرت خلاقیت و به کمک تفکر خلاق زندگی را لذت بخش تر کنیم.

 

منبع خلاقیت

خلاقیت پازلی است که تکه های زیادی دارد. بی شک قدرت تصویر سازی ذهنی، شجاعت و جسارت و حتی عواملی مثل شخصیت در کنار فیزیولوژی افراد و تجربه های زندگی شخصی و محیطی که هر فرد در آن رشد کرده است می توانند تکه های پازل خلاقیت باشند و در میزان خلاقیت او نقش زیادی ایفا کنند.

اما نکته مهم این است که همه افراد دارای قدرت خلاقیت هستند، حال یکی کمتر خلاق است و یکی بیشتر. هرچند ممکن است که افراد متوجه قدرت خلاقیت خود نباشند. زندگی پر از لحظات کوچکی است که نیاز به ایده های جدید و راه حل های شگفت انگیز دارد. ممکن است انتخابی که دوبار به آن فکر نمی کنید- مانند نحوه درست کردن نیمرو یا مسیری که در هنگام رفتن به سر کار طی می کنید و برای شما یک روتین و عادت همیشگی به حساب می آید برای فرد دیگری متفاوت باشد و او با ابتکار و خوشحالی روشی که شما استفاده می کنید را پیدا کند.

منبع خلاقیت

چرا بعضی ها از بقیه خلاق تر هستند؟

افراد خلاقی که از قدرت تفکر خلاق خود استفاده می کنند، به پیچیدگی ها و نشدنی ها موجودیت می بخشند.

تحقیقات عصب شناسی نشان می دهد که بهتر است افراد خلاق سه سیستم مغزی را درگیر کنند- شبکه حالت پیش فرض، شبکه برجسته و شبکه حالت اجرایی- که جمعا باعث به وجود آمدن تفکر خلاق می شوند.

 

کدام ویژگی های شخصیتی با خلاقیت مرتبط است؟

بی شک افراد خلاق ویژگی های شخصیتی دارند که باعث بروز تفکر خلاق در آنها و در نهایت عمل خلاقانه می شود. در ادامه سعی کردیم چند تا از مهم ترین این ویژگی ها را برای شما بیاوریم.

 

رها بودن و فرصت تجربه کردن تازه ها را به خود دادن، نشان هایی از انعطاف پذیری است و با خلاقیت مرتبط. چرا که این افراد به آسانی جنبه پذیرش ایده ها و تجربیات جدید را دارند و به شکلی کنجکاوانه تازه ها را تجربه می کنند.

افرادی که تمایل به آزادی پایینی دارند، روال ها و چیزهای آشنا را ترجیح می دهند، در حالی که افرادی که آزادانه زندگی کردن را می پسندند، از تازگی و تجربه های جدید لذت می برند.

آدم های کنجکاو از ملاقات با افراد جدید ، لمس جریان احساسات مختلف، سفر به مکان های عجیب، تجربه طعم های متفاوت و… لذت می برند. جمع آوری این تجربیات و دیدگاه ها می تواند به مغز کمک کند تا ارتباطات خلاقانه جدیدی ایجاد کند و صد البته در نهایت به تفکر خلاق منتهی شود.

ویژگی های اخلاقی دیگری که با خلاقیت مرتبط هستند شامل کنجکاوی، مثبت اندیشی، انرژی بالا، پشتکار، و انگیزه درونی است.

“خلاقیت روزانه” چیست؟

وقتی به خلاقیت فکر می کنیم، به یاد موزارت، پیکاسو، انیشتین می افتیم. افرادی که به نظر می رسد با استعدادی عجیب و  سرنوشت ساز و فرصت ها پیوند خورده اند؛ اما آنچه که جهان را تغییر داده است مجموعه زیادی از این تیپ افراد نیست.

زیرا افراد مختلف با سطح بهره هوشی متفاوت و توانایی های ذاتی متنوع وجود دارند. و باور داشتن به تعاریف محدودی از خلاقیت و استعداد، مارا از درک پتانسیل های متعددی که در افراد وجود دارد، باز می دارد.

مفهوم خلاقیت روزانه چهارچوبی است که در ابتدا توسط روث ریچاردز، دنیس کینی، و همکارانش در دانشگاه پزشکی هاروارد مطرح شد. درواقع خلاقیت روزانه به آنچیزی توجه می کند که ما در زندگی روتین و معمول خود به شکلی خلاقانه و با کمک گرفتن به صورت ناخودآگاه از تفکر خلاق به کار می بریم. خلاقیت روزانه می تواند شامل کارهای روزانه، سرگرمی های شخصی یا کاری شود. دستور پخت های غیر عادی یا رنگ موی غیرعادی یا کار کردن بر روی یک دفترچه خاطرات برای یک دوست می تواند خلاقیت روزانه به حساب بیاید.

 

“c کوچک” و “C بزرگ” در خلاقیت چیست؟

گاهی اوقات مردم برای بحث درباره درجات مختلف خلاقیت به “cکوچک” و “Cبزرگ” اشاره می کنند.این چهارچوب توسط محققین جیمز کافمن و رونالد بگتو با نظریه ای به نام چهار مدل مختلف C گسترش یافت. “mini c”به خلاقیتی اشاره دارد که در هرفرآیند یادگیری ایجاد می شود. “little c” به خلاقیت روزمره مداوم اشاره دارد.

“pro c” پیشروی به سمت مهارتی حرفه ای در یک حوزه معین است، در حالی که” Big C” به کمک های ماندگار و تاریخی در جامعه اختصاص داده شده است.

 

چگونه بیشتر خلاق باشیم؟

بیشتر مردم فکر می کنند که خلاق نیستند یا اگر از قدرت تفکر خلاق برخوردارند، تنها کمی خلاقیت دارند. حتی این مدل فکری شامل افادی نیز می شود که نوع فعالیت آنها ذاتا خلاقانه است. این درست است که برخی افراد نسبت به بقیه خلاق تر هستند؛ اما  خوشبختانه، می توان در هر سن و تجربه ای خلاقیت را به دست آورد و تقویت کرد.

تفکر خلاق و نوآوری یک موهبت الهی نیست، بلکه کاربرد ماهرانه دانش به روش های جدید و هیجان انگیز است. برای اینکار باید روال عادی زندگی خود را تغییر دهید، از منطقه امن خود بیرون بیایید و به زمان حال توجه کنید.

هنگام یادگیری اطلاعات جدید، وقفه ای ایجاد کنید- حتی اگر خوابیدن یا یک حواس پرتی لذت بخش ساده باشد- این راهی برای اجازه دادن به ضمیر ناخودآگاه است تا داده ها را به یک روش جدید و شگفت انگیز پردازش کند.

آموزش خلاقیت در کسب و کار

رازی که می تواند شما را از رقبا متمایز کند.

 

چگونه می توانم خلاق تر باشم؟

شاید این چند مورد به شما کمک کند تا تفکر خلاق و صد البته عمل خلاقانه را در خود افزایش دهید.

  • بروز خلاقیت در زمان سرزندگی:

نابغه های خلاق اغلب بهترین آثار خود را در زمانی که بهترین بازده را داشتند تولید کرده اند. گاهی خلاقیت زمانی بروز می کند که شما فارغ از دنیایید و در آسودگی و آرامش هستید. برای تراوشات خلاقانه نباید موقع خستگی یا کلافگی خیلی از خودتان توقع داشته باشید.

  • برای کامل درگیر شدن حاضر باشید:

در حوزه خلاقیت، اغلب می بینیم که افراد درست زمانی که به شدت متمرکز هستند و حتی در زمان هایی که تنها هستند، تفکر خلاق آنها شروع به کار و تولید ایده های خلاقانه می کند. چرا که در این زمان ها افراد احساسات و نظرات خود را سانسور نمی کنند و از انعکاس خود نمی ترسند.

  • آزاد و سرزنده باشید:

ویژگی شخصیتی که بیش از همه می تواند روی تفکر خلاق اثرگزار باشد، آزادی در تجربه کردن است. حال این تجارب از هر نوعی مثل عقلانی، زیبا شناختی، یا احساسی باشد.

  • ایده های خود را ثبت کنید:

به یاد داشته باشید ایده های خود را به محض به وجود آمدن ثبت کنید تا فراموش نشوند

  • 5.دیدگاه های بیرونی را به کار بگیرید یا بپذیرید:

اگر در قوانین و زبان حوزه تخصص خود گرفتار شوید، ممکن است نوآوری سخت باشد؛ اما اگر حاضر باشید دیدگاه های بیرونی که فراتر از قوانین می روند را بپذیرید، بیشکر خلاقیت اتفاق می افتد. گاهی لازم است از آنچه که هیچ ربطی به موضوع شما ندارد، الهام بگیرید.

  • 6.با خیال راحت به تعویق بیندازید:

همیشه به تعویق انداختن کارها بد نیست. اگر برای حل مشکلی انگیزه دارید؛ اما مغز شما قفل کرده،  به تعویق انداختن، ورزش کردن، یا تصمیم گیری را به فردا موکول کردن سبب تفکر واگرا و احتمال بروز خلاقیت بیشتری می شود.

 

چه چیزی سبب “تجربه لحظه رسیدن به موفقیت” می شود؟

بیشتر اوقات، ایده ها به وسیله احساسات و افکاری که ارزیابی و بررسی شده پیشرفت می کنند. اما هرازگاهی، تفکر خلاق باعث می شود تا یک جرقه همه چیز را تغییر دهد. جرقه ای که همان اندازه که غیر منتظره است، به طرز شگفت انگیزی واضح است. به اصطلاح “لحظه یافتم” می تواند ایده ای درخشان برای یک استارت اپ فناوری، موضوع یک داستان جذاب، یک ملودی خاص برای یک آهنگساز یا جواب یک معضل مهندسی باشد.

افزایش شانس تجربه کردن “لحظه موفقیت” شامل جابه جایی بین دو نوع تفکر است: روش شناختی و ضمیر آگاه، حل مشکل هماهنگ و آرامش بخش ، خودجوش، ارتباطات برنامه ریزی نشده شبکه حالت پیش فرض و حالت استراحت مغز. در این صورت، شبکه حالت پیش فرض، وقتی که همه قطعه های پازل در جای خود قرار دارند باعث الهام راه حل های

جدید شود.

 

آیا خلاقیت را می توان آموزش داد؟

تحقیقان نشان داده که آموزش می تواند هم کودکان و هم بزرگسالان را به سمت تقویت مهارت های خلاق سوق دهد. دوره ها بر روی شناخت مشکلات برای حل آنها، بررسی احتمالات مختلف، و تقویت هوش هیجانی تمرکزمی کنند. برای مثال ، در یکی از آموزش ها ،به جای آنکه سریعا یک هنر ایجاد کنند، از کودکان خواسته شد با مواد بازی کنند- بافت آنهارا حس کنند،آنهارا امتحان کنند و دوباره و دوباره کنار هم بگذارند.کودکان تشویق شدند تا از خاطرات احساسی شان برای بررسی ایده ها برای به تصویر کشیدن هنری با موضوع احساسات مختلف استفاده کنند. به نظر شما چه رنگ ها یا بافت هایی می توانند خشم را نشان دهند؟

 

آیا خلاقیت را می توان تمرین کرد؟

استراتژی های متعددی می تواند عضله خلاقیت شما را بسازد.یکی پیدا کردن مشکلی است که نیاز به حل شدن دارد، و دیگری گشودن فرصت های جدید است،مانند تست غذاهای جدید یا پیدا کردن راهی نو برای به انجام رساندن وظیفه خود در محل کار. راه دیگر تغییر دیدگاه است، مانند تصور اینکه شخص دیگری در یک دوره زمانی متفاوت چه فکری می کند. یکی دیگر از راه ها به سادگی خلق کردن است- خلاقیت به ریسک پذیری و بازخورد انتقادی نیاز دارد، اما پافشاری به سختی می تواند به یک نتیجه خلاقانه و جسورانه منجر شود.

 

آیا خلاقیت برای سلامت روان مفید است؟

خلاقیت باعث فواید روانی شگفت انگیزی می شود. می تواند به توانایی معنا بخشیدن کمک کند- مانند پیدا کردن راه هایی موفقیت آمیز برای کنار آمدن  با تجربیات گذشته مانند ضربه روحی، پشیمانی، یا دلتنگی، کمک برای مدیریت وضعیت روانی، رابطه ها، حل مشکلات، و به وجود آوردن یک ارثیه حرفه ای و شخصی برای آیندگان. تحقیقات نشان می دهند، تمرین ضمیر خودآگاه، تفکر خلاق را تسهیل می بخشد.

 

خلاقیت و مغز

تفکر خلاق شامل ساختن راه های ارتباطی جدید بین ایده های مختلف است، که با پرورش مهارت های تفکر مختلف و قرار دادن عمدی خود در معرض تجربیات جدید و یادگیری به دست می آید. در حالی که روانشناسان پژوهشی به استفاده از تفکر نوآورانه علاقه مند هستند، گاهی روانشناسان بالینی بیماران را تشویق به استفاده از جلوه هنری به عنوان راهی برای مقابله با احساسات دشوار می کنند.

تحقیقات نشان می دهد که سه شبکه کلیدی به عنوان یک تیم برای ایجاد خلاقیت در مغز عمل می کنند. شبکه حالت پیش فرض به تولید ایده ها کمک می کند، شبکه کنترل اجرایی آنهارا ارزیابی می کند و به جلو حرکت می دهد، و شبکه برتر تشخیص می دهد که کدام ایده ها مرتبط و مهم هستند. همچنین این شبکه ها ممکن است از طریق دیگر حلقه های باز خورد بر یکدیگر تاثیر بگذارند.برای مثال، شبکه کنترل اجرایی با توجه به وظیفه ای که دارد، نحوه اسکن داخلی شبکه برتر را تنظیم می کند.

 

حالت پیش فرض شبکه چیست؟

حالت پیش فرض شبکه الگویی از فعالیت مغز است که وقتی افراد بر دنیای بیرون تمرکز ندارند، رخ می دهد. این شبکه زمانی که افراد رویا پردازی، استراحت یا درباره گذشته و یا آینده فکرمی کنند، و یا وقتی  ذهن بر روی امور داخلی تمرکز می کند فعال می شود. شبکه حالت پیش فرض باعث ایجاد ارتباط بین ایده های مختلف می شود و به تفکر خلاق کمک می کند.

 

شبکه برتر چیست؟

شبکه برتر یک سیستم بزرگ در مغز است که به شناسایی و فیلتر کردن اطلاعات مهم از محیط کمک می کند، و سپس نحوه پاسخگویی به آن اطلاعات را مشخص می کند. این شبکه سیگنال های مربوطه را اسکن می کند، چه این سیگنال ها حاوی اطلاعات حسی، چه شناختی یا احساسی باشند.

شبکه برتر در اینسولای قدامی و قشر کمربندی قدامی پشتی قراردارد، اما در نواحی دیگر نیز غده هایی دارد.

 

شبکه کنترل اجرایی چیست؟

شبکه کنترل اجرایی یا عملکرد اجرایی به سیستم ها و فرآیند هایی گفته می شود که به افراد اجازه برنامه ریزی برای اهداف خود، نظارت و اجرای آنها را می دهد. در زمینه خلاقیت، عملکرد اجرایی مشاهدات، ارتباطات و ایده هایی را که تولید می شوند را نظارت می کند، توجه را به ایده های خاص معطوف می کند و بر تصمیم گیری هدف های بزرگتر نظارت می کند.

 

تفکر واگرا چیست؟

یکی از نشانه های بارز خلاقیت، تفکر واگرا است که شامل ایجاد چندین ایده یا راه حل برای یک مشکل است که مبتکرانه و تخیلی است و تا جای ممکن ارتباطات مختلف را بررسی می کند. در عوض تفکر همگرا، با تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود و قضاوت در مورد بهترین پاسخ، به یک جواب یا راه حل واحد و صحیح یکی می شوند.

 

آیا خلاقیت از سمت راست مغز نشات می گیرد؟

این باور که نیمکره چپ کاملا منطق را کنترل می کند و نیمکره راست بر خلاقیت حاکم است به طور کامل یک افسانه است. تحقیقات نشان داده است خلاقیت و تصور شامل ارتباط بین شبکه ها در سراسر هر دو نیمکره است. این شبکه ها با هم کار می کنند و به طور جمعی ایده ها، تصاویر و نماد هارا اداره می کنند.

 

 

خلاقیت و بیماری روانی

از ونسان ونگوگ گرفته تا سیلویا پلات و وینستون چرچیل، افراد مبتلا به بیماری روانی موجب نبوغ فکری و هنری  در طول تاریخ شده اند.این ارتباط روانشناسان و افراد عادی را به خود جذب کرده است.چه نظریه های بیولوژیکی ای می تواند این تطابق را توضیح دهد؟ وممکن است این افراد چه مزایای تکاملی ای داشته باشند؟

 

آیا افرادی که خلاقیت بالایی دارند بیشتر به بیماری روانی مبتلا می شوند؟

اختلالات طیف روان پریشی، از جمله اختلال دو قطبی، اسکیزوتایپی و اسکیزوفرنی، به طور متناسبی در افراد بسیار خلاق(که اغلب در هنرمندان، موسیقی دانان، و نویسندگان دیده می شود) یا در بستگان درجه اول آنها تشخیص داده می شود.

اما میتوان این ارتباط را با میزان استعداد هنری شان درآمیخت. در حالی که از نظر ذهنی افراد خلاق پایدار تر از افراد غیر خلاق هستند، اما درمورد خلاقیت های استثنائی این رابطه معکوس می شود.

به گفته دین کیت سیمونتون، روانشناس دانشگاه کالیفرنیا در دیویس، احتمال بروز آسیب شناسی در افراد فوق العاده خلاق بیشتر از افراد غیر خلاق است. او این مفهوم را “پارادوکس نابغه-دیوانه” می نامد.

 

چرا اغلب نبوغ و بیماری روانی باهم همپوشانی دارند؟

ظاهرا ناتوانی در تفکیک اطلاعات نامربوط نشانه ای از اندیشه پردازی خلاق و افکار آشفته است.این حالت، که بازداری پنهان کاهش یافته شناخته می شود، به اطلاعات بیشتری اجازه به آگاهی رسیدن می دهد.

که به نوبه خود ارتباط مفاهیم نامرتبط را تقویت کند.حمله ناگهانی (هجوم ناگهانی اطلاعات) هم برای ایده های بی معنی که در روان پریشی دیده می شود و هم برای تفکر جدید اهمیت دارد.

یک فرضیه برای رمز و راز بین نبوغ و بیماری روانی ریشه در نظریه قطری دارد، ایده ای که توسط جامعه شناس کریستوفر بدکاک و زیست شناس تکاملی برنارد کریسپی برای توضیح اینکه چگونه اوتیسم و اسکیزوفرنی قطب هایی در یک زنجیره شناختی هستند، ارائه شده است.(در این نظریه، حالت ژن پدری به سمت تفکر مکانیکی سوق داده می شود- و ژن های مادری صفات ذهنی سازی که روان پریشی در شدیدترین حالت آن است را تولید می کند.

این نظریه یک پیش بینی کلیدی می کند- ذهن های تاریخ ساز، از جمله ذهن جان نش و ایزاک نیوتون، هم افراط های فرامکانیستی و هم افراط گرایانه را نشان می دهند. این افراد هم اوتیستیک و هم اسکیزوفرنی بودند و بیش از حد منزوی.نبوغ واقعی در برخی حوزه ها، به ویژه ریاضیات و علوم، می تواند نشان دهنده این همپوشانی منحصر به فرد باشد.

 

آیا ارتباط ژنتیکی بین خلاقیت و بیماری روانی وجود دارد؟

برخی تحقیقات نشان داده اند که نوع ژنتیکی که در اسکیزوفرنی و اختلال دو قطبی شایع تر هستند، در برخی از حرفه های خلاقیت نیز وجود دارند. هرچند، انجام مطالعات قابل اعتماد در مورد ارتباط بین ژنتیک و یک ویژگی گسترده مانند خلاقیت دشوار است. با این حال،با توجه به دانسته های ما، بسیاری از بیماری های روانی، ازجمله اسکیزوفرنی و اختلال دو قطبی دارای یک عنصر ژنتیکی هستند، بنابراین این وضعیت و ویژگی های بالقوه مرتبط از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.

 

آیا ممکن است بین بیماری روانی و خلاقیت یک مبادله تکاملی وجود داشته باشد؟

اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنی  می توانند بیماری های ناتوان کننده ای باشند، بنابراین دانشمندان از اینکه این شرایط در طول زمان ادامه پیدا کرده است شگفت زده شده اند. برخی بر این باورند که اسکیزوفرنی و اختلال دو قطبی یک مزیت تکاملی دارند، زیرا افراد را مستعد خلاقیت، موفقیت و موفقیت بیشترمی کنند که می تواند برای افراد و جوامع مفید باشد.

 

چگونه افراد مبتلا به بیماری روانی می توانند اهمیت دارو را با اهداف خلاقانه خود متعادل کنند؟

افراد مبتلا به اختلال دو قطبی باید نگران باشند که داروها خلاقیت و بهره وری را که با دوره منیک(یا دوره شیدایی که فرد خلق و خوی غیر طبیعی دارد و تحریک پذیر می شودو افزایش غیر طبیعی انرژی دارند) همراه است از بین ببرد.بنابراین پرداختن به این موضوع در درمان مهم است.

درمانگران باید توضیح دهند که انرژی دوران منیک می تواند با مهارت خلاق اشتباه گرفته شود.اغلب دوره منیک افراد را فریب می دهد تا باور کنند که از مهارت زیادی برخوردار هستند.درمانگر می تواند در مورد استعداد ها و مهارت های ذاتی بیمار برای پیشرفتش صحبت کند،سپس بعد از تثبیت خلق و خو، با یک استراتژی تطبیق دادن با شرایط یا چالش های جدید را در صورت بروز علائم ادامه دهد.

 

خلاقیت تاریک

معمولا خلاقیت به عنوان یک ویژگی اجتماعی مفید در نظر گرفته می شود.اما برخی از مردم از تخیل خود برای دستیابی به اهداف ضد اجتماعی استفاده می کنند-چیزی که گاهی اوقات “خلاقیت تاریک” یا “خلاقیت بدخواهانه” نامیده می شود.

یک هنرمند کلاهبردار که برای اغوا کردن قربانیان خود طرحی نو و عاری از خطا می سازد، در حال به کار بردن خلاقیت است.اما از آنجایی که برای آسیب رساندن به دیگران و ثروتمند کردن خودش به کار رفته است، اکثر مشاهده گر ها از طرح او ایراد می گیرند، و اهمیت ندارد چقدر تخیلی است.

در سال های اخیر، محققان در جست و جوی  درک بیشتری از رابطه بین تاریکی و خلاقیت بوده اند. برخی از مطالعات نشان داده است رابطه ای بین خلاقیت و خودشیفتگی وجود دارد. دیگران ارتباطی بین سطح خلاقیت بالا و کاهش صداقت و تواضع شناسایی کرده اند. در تحقیقاتی، از خلاقیت ذاتی برای پیش بینی رفتار غیر اخلاقی یافت شد.

در نهایت، ممکن است خلاقیت نه ذاتا مثبت و نه ذاتا منفی باشد. در عوض، هنگام قضاوت در مورد ارزش هر عمل خلاقانه بهتر است انگیزه ها و نتایج کار را ارزیابی کنیم.

 

چه چیزی خلاقیت تاریک را تحریک می کند؟

یکی از تمایزهای بین خلاقیت تاریک و روشن این است که چه کسی از این تلاش سود می برد و چه کسی آسیب می بیند. خلاقیت روشن با راه هایی برای سود دیگران در جامعه همراه است، یا حداقل از رفاع آنها کم نمی کند، مانند آهنگسازی یک سمفونی موثر یا تاسیس یک استارت آپ فناوری. خلاقیت تاریک در درجه اول با آسیب رساندن به دیگران یا کمک به خود بدون اهمیت دادن به احتمال آسیب جانبی همراه است.

برای مثال، نقشه کشی دقیق برای سرقت از یک فروشگاه.

 

کدام ویژگی ها با خلاقیت تاریک مرتبط است؟

خلاقیت بدخواهانه با تجربیات دوران کودکی، مانند کم توجهی، و ویژگی های سه گانه تاریک، و خودشیفتگی مرتبط است. یکی دیگر از ویژگی های مرتبط با خلاقیت تاریک، پرخاشگری است. در یک مطالعه، پیش اندیشی( برنامه ریزی شده از قبل) حالت خلاقیت بدخواهانه، یک فرد را بیشتر از پرخاشگری ضمنی کنترل می کند- به عبارت دیگر، توانا بودن در مهار انگیزه های خود می تواند ضرر افرادی را که در ابتدا پرخاشگر و خلاق بودند را کاهش دهد.

 

آیا خلاقیت می تواند بین روشنایی و تاریکی قرار گیرد؟

برخی ادعا دارند که طیفی از خلاقیت وجود دارد و فعالیت های خلاقانه می توانند در منطقه خاکستری بین روشنایی و تاریکی وجود داشته باشند.

برای مثال، اگر کسی برای اجتناب از ملاقات با فردی از یک دروغ سفید هوشمندانه استفاده کند، این ایده مبتکرانه و قابل قبول است و به سمت تیره تر تفکر خلاق متمایل می شود. نواحی خاکستری خلاقیت زمانی به وجود می آیند که مشخص نباشد منفعت نهایی عمل خلاقانه کجاست.مثلا رخنه کنشگری (hacktivism) خلاقیت تاریک است یا روشن؟

 

Hacktivism= استفاده از رایانه و شبکه های رایانه ای برای ترویج اهداف سیاسی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه مطلب
محصولات رایگان
جدیدترین محصولات