شکرگزاری و ترس از آن

یادم میاد که چند سال پیش شروع کردم کتاب معجزه شکرگزاری رو خوندن و تمارین 28 روزه اون رو انجام دادم. تمارین رو در فایل ورد می نوشتم و در گوشه ای از کامپیوترم ذخیره می کردم.

این ماجرا گذشت تا یک سال بعد وقتی اوایل سال نو داشتم کامپیوتر رو از فایل های بیهوده پاک سازی می کردم به فایل شکرگزاری رسیدم. وقتی فایل رو باز کردم و یه سری مطالبی که درش نوشته بودم رو می خوندم، دیدم بیشتر چیز هایی که براشون شکرگزار بودم رو از دست دادم. از بهم خوردن شراکتم گرفته تا از دست دادن پدرم که بهش وابستگی عجیبی هم داشتم.

همین بود که باعث شد هر وقت هرکسی بهم می گفت این کتاب رو خوندی یا میای باهم تمارینش رو انجام بدیم فرار می کردم و درواقع از رو به رو شدن مجدد با این کتاب می ترسیدم.

سال ها به همین منوال گذشت تا یک روز وقتی داشتم با یکی از اساتیدم که به شدت به کتاب معجزه شکرگزاری معتقد هست صحبت می کردم، این داستان رو براش گفتم. البته بهش نگفتم که چه چیزهایی رو بعد از انجام تمارین این کتاب از دست دادم.

استادم اونجا یه سوال ازم کرد. گفت چیز هایی که از دست دادی، چیزهایی نبود که ترس از دست دادنشون رو داشتی؟

این سوال تلنگر بزرگی برای من شد. چون دقیقا هرچیزی که من بعد از تجربه کتاب معجزه شکر گذاری از دست داده بودم، دقیقا چیزهایی بود که به شدت ترس از دست دادن شون رو داشتم.

وقتی نوجوون بودم پدرم سکته قلبی کرد و من تا سال ها ترس از دست دادن پدرم رو با خودم حمل می کردم.

وقتی کسب و کار خودم رو با شراکت یکی از بچه های دانشگاه راه انداختم، چون قبلش بارها برای پیدا کردن کار نه شنیده بودم ترس این رو داشتم که اگر هم کلاسیم نباشه شاید نتونم از پس نگاه جامعه بربیام و پروژه ای بگیرم و…

در نتیجه می خوام بهتون بگم که هیچ وقت لذت شکرگزاری رو از دست ندید ولی با ترس، شکرگزار داشته هاتون نباشید.

شما شایسته هر داشته خوبی که در زندگی دارید هستید و جایی برای ترس وجود نداره.

پس با اطمینان قلبی شکرگزار داشته هاتون باشید.

رها کردن در به دست آوردن

اجازه بدید یک تجربه دیگه رو براتون بگم. چند وقت پیش داشتم با یکی دیگه از دوستانم راجع به قانون جذب صحبت می کردم.

بهش گفتم راستش من خیلی به قانون جذب اعتقاد ندارم اما یه تجربه جالبی دارم.

پرسید چه تجربه ای؟ گفتم من هرچیزی که در یک لحظه قلبا خواستم اما رها کردم رو به دست آوردم.

مثلا چند سال پیش با دوستم از جلوی دانشگاه مورده علاقه ام رد می شدیم یک لحظه بهش گفتم چی می شه ما اینجا قبول بشیم؟ اون دانشگاه بهترین دانشگاهی بود که تو رشته ما می شد درش قبول بشی. چند ماه بعد من و دوستم هردو در اون دانشگاه داشتیم درس می خوندیم بدون اینکه تو اون دانشگاه قبول بشیم. هر کدوم ما به یک دلیلی به هر شکلی که بود به اون دانشگاه انتقالی گرفتیم.

یا یادم هست چند سال پیش در فایل اهدافم نوشتم که دوست دارم یک کتاب بنویسم و بعد از 2 سال بدون اینکه حتی یادم باشه تو اون فایل چی نوشته بودم کتاب ذهن هوس باز من چاپ شد.

باز هم دوستم یک حرف جالبی زد که درست در راستای حرف استادم بود.

گفت دلیل اینکه تو به این اهدافت رسیدی رها کردن نبوده! این بوده که تو بدون ترس از نرسیدن به اون اهداف فکر کردی.

نگاهی متفاوت به شکر گذاری در زندگی

شما فکر می کنید شکرگزاری فقط و فقط تشکر از خدا به صورت فیس تو فیس هست؟

می خوام شکرگزاری رو از زاویه دید خودم براتون تعریف کنم.

با من سارا یوسفی در ویدیو زیر که البته کوتاه هم هست همراه باشید.

راستی نظر شما راجع به شکرگزاری و حس خوبی که به دنبال خودش داره چیه؟

اگر تمایل دارید تا بیشتر با کتاب معجزه شکرگزاری آشنا بشید فکر می کنم بهتره سری به این صفحه بزنید.