لوگوتایپ اثرمثبت

هدف چیست؟ و چگونه در زندگی هدف مند باشیم

هدف چیست؟ و چگونه در زندگی هدف مند باشیم

هدف داشتن در زندگی یعنی چه؟ چرا باید هدف گذاری کنیم؟

یک کشتی هیچوقت بدون اینکه مشخص باشد دقیقا در چه بندر بعدی قرار است پهلو بگیرد بندر فعلی خود را ترک نمی کند. حتی اگر قرار است در نقطه ای از دریا به کشتی دیگری برسد باز هم یک هدف مشخص برای مقصد خود دارد. یا اگر قرار است مانند قایق های گارد ساحلی در محدوده ای از دریا بچرخد و در صورت نیاز به دیگر کشتی ها کمک کند باز هم هدف او مشخص است.

نکته دوم این است که علاوه بر داشتن مقصد، آن مقصد واضع و شفاف است. مثلا فلان بندر، فلان اسکله، فلان نقطه یا محدوده از دریا. اگر هیچکدام از اینها نباشد آن کشتی هیچوقت بندری که در آن پهلو گرفته است را ترک نمی کند.

داشتن هدف برای همه ساخته های دست انسان هم موضوعیت دارد. اگر هدفی برای آن وجود نداشته باشد هرگز ساخته نمی شود. از آن فراتر موجودات زنده هم با آنکه قدرت اراده و انتخاب مثل انسان ندارند، ولی در ذخیره ژنتیکی آنها هدف یا اهدافی مشخص شده است که در طول زندگی شان محقق می شود. درخت سبز می شود، رشد می کند، میوه می دهد، تکثیر می شود و در محدوده عمری که برایش مشخص شده زندگی می کند و بعد هم می میرد. همینطور دیگر جانداران.

این مقدمه مفصل را بیان کردم که به این نقطه برسم که وقتی ساخته های دست ما انسانها هدفمند ساخته می شوند، زندگی همه موجودات هم هدفمند است، نباید و نمی شود که ما انسانها که از قدرت اراده و انتخاب برخورداریم در زندگی هدفی نداشته باشیم. یا اهداف مبهم و غیر شفافی داشته باشیم که حتی برای خودمان هم مشخص نیست چیست و چطور باید به آن برسیم.

تفاوت هدف با آرزو

 

تفاوت هدف با آرزو

شاید این حرف برای شما خواننده عزیز تعجب بر انگیز باشد و بگویید که انسانها هم هدف دارند و حتی اهداف مشخص هم دارند. مثلا می خواهند موفق شوند، کار مورد نظر خود را پیدا کنند، ازدواج کنند، خانه بخرند … و قص الی هذا. ولی متاسفانه باید گفت اینها هدف نیستند و صرفا آرزو یا خواسته هستند. وقتی ما هدفی داشته باشیم ولی آن هدف شفاف نباشد و مشخص نکرده باشیم کی قرار است به آن برسیم آن دیگر هدف نیست بلکه آرزو است. آرزو چیزی است که همه دارند. یعنی فقط چیزی را می خواهند بدون اینکه آن را دقیق مشخص کرده باشند. ولی فقط عده کمی هدف دارند.

نتیجه تحقیقات دانشگاهی روی دانش آموزان و دانشجویان از دهه هفتاد میلادی تا کنون نشانه داده است بیشتر از هفتاد درصد آنها هدف یا اهداف مشخصی برای زندگی خود ندارند. فقط قرار است درسشان را تمام کنند، کار پیدا کنند، تشکیل زندگی دهند و زندگی خوبی داشته باشند. از سی درصد باقیمانده هم زیر پنج درصد اهداف مکتوب دارند.

 

چرا لازم است در زندگی هدف داشته باشیم؟

یک گل قاصدک را در یک دست و یک دارت را در دست دیگر قرار دهید. گل را در کف دست خود به سمتی که می خواهید فوت کنید، دارت را هم به سمت صفحه پرتاب کنید. الان هر کدام در چه نقطه ای هستند؟ گل می تواند تقریبا در هر نقطه ای باشد. ولی دارت اگر کمی دقت کرده باشید حداقل به یک نقطه ای از صفحه برخورد کرده است. این مثالی است برای زندگی هدفمند.

داشتن هدف یعنی داشتن جهت، دارت جهت دارد ولی گل ندارد. وقتی در زندگی هدف دارید احتمال موفقیت شما بسیار بیشتر می شود.

داشتن هدف، تلاش برای رسیدن به آن و بیشتر بودن احتمال موفقیت مجموعا به شما سلامت ذهنی و جسمانی بیشتری می دهد. چون هر روز صبح که از خواب بر می خیزید می دانید قرار است چه کار کنید. ذهنتان درگیر انتخابهای دیگر نیست. بنابراین از زندگی لذت بیشتری می برید.

نکته دیگر این است که چشمتان به حرف و دهان دیگران نیست. جهت حرکت شما از درون مشخص می شود نه از بیرون. اینکه فلان دوست بگوید فلان کار خوب است برو انجام بده برای شما خنده دار می شود.

همچنین پیشنهاد می کنیم برای آشنایی بیشتر با خصوصیاتی که افراد موفق دارند مطلب ویژگی های افراد موفق را مطالعه کنید.

چرا لازم است در زندگی هدف داشته باشیم؟

 

چرا معمولا در زندگی هدف گذاری نمی کنیم؟

شاید مهم ترین دلیل نداشتن هدف مشخص در زندگی و هدف گذاری نکردن افراد این است که کسی به آنها آموزش نداده است. تقریبا در دوازده سال تحصیل مدرسه و بعد از آن در دانشگاه هنوز واحد درسی به این نام وجود ندارد. در خانواده هم همینطور. معدود افرادی که در زندگی اهدافی برای خود دارند هم اغلب بصورت شمی و دریافت شخصی به این نتیجه رسیده اند که باید هدف داشته باشند. بنابراین نه احساس نیاز به داشتن هدف می کنیم و نه می دانیم چطور هدفگذاری کنیم.

دلیل دیگر ترس از شکست است. خیلی ها بصورت مقطعی هدفی برای خود مشخص می کنند ولی به آن نمی رسند. شکست های قبلی باعث می شود دیگر به سمت هدف گذاری نرود. البته حتی با وجود شکست خوردن و نرسیدن هم چیزی از ارزش کار هدف گذاری کم نمی کند. نکته مهم این است که اهداف شکست خورده خیلی بهتر از هدف نداشتن است.

ترس از موفقیت هم دلیل دیگر هدف گذاری نکردن است. وقتی فردی خود را در نقطه رسیدن به هدف مجسم می کند تنها احساس خود موفقیت نیست که به سراغ او می آید. بلکه مغز انسان همزمان به مشکلات و مسایل آن شرایط جدید هم فکر می کند. اگر پولدار شوم دزدان مالم را می برند. اگر به مقام و منزلتی برسم اطرافیان و مردم از من انتظارات زیادی خواهند داشت. این احتمالات بی پایان باعث می شود فرد شرایط ثابت و بدون دردسری که اکنون دارد را رها نکند و بقول معروف از منطقه امن خود بیرون نرود.

 

اهداف مان را بر چه اساسی انتخاب کنیم؟ ویژگی های یک هدف خوب

 

هدف باید شفاف باشد. چه چیزی و تا چه زمانی

اهداف مبهم، گنگ و نامشخص تفاوتی با بی هدفی ندارند. در واقع همه کسانی که هدفگذاری نمی کنند در ذهن خود اهدافی با این ویژگیها را دارند. مثلا من می خواهم موفق شوم، پولدار شوم، مشهور شوم، دانشمند شوم، محبوب شوم. همانطور که گفتیم اینها در واقع آرزو هستند نه هدف. چون شفاف نیستند و معیاری برای اندازه گیری آنها وجود ندارد.

همچنین باید مشخص کرد تا چه زمانی قرار است به آن هدف رسید. یک سال، ده سال یا تا آخر عمر؟ هرچقدر این محدودیت زمانی برداشته شود احتمال رسیدن به آن هدف کمتر می شود و ماهیت آن هدف به سمت آرزو بیشتر میل می کند. بنابراین حداکثر زمان برای هدف گذاری نباید از پنج سال بیشتر باشد. بهترین زمان رسیدن به اهداف زیر یک سال و نهایتا تا سه سال است. بیشتر از آن دیگر تاثیر عوامل بیرونی آنقدر زیاد می شود که کنترل رسیدن به آن هدف از دست شما خارج می شود.

نتیجه اینکه یک هدف خوب می تواند اینطور باشد: من تا سال آینده فلان مهارت را گرفته ام. یا من تا سه سال آینده یک خانه به متراژ فلان در فلان نقطه شهر خریده ام. یا تا سال آینده این موقع در سمت مدیر فلان بخش شرکت انتخاب شده ام.

هدف باید شفاف باشد

 

هدف باید برای شما معنی دار باشد

اگر نردبان تان را روی دیوار اشتباهی بگذارید بعد از بالا رفتن متوجه می شوید بجای پشت بام خود روی پشت بام همسایه هستید. اینجا وقت و انرژی و دیگر منابع تان را خرج چیزی کرده اید که نمی خواهید. بنابراین قبل از اینکه هدفی را انتخاب کنید خود را در شرایطی مجسم کنید که به آن هدف رسیده اید. چیزی را می خواسته اید و الان به آن رسیده اید. احساس خوب و ارزشمندی می کنید؟ یا برایتان معنایی ندارد.

چقدر اشتیاق برای رسیدن به آن هدف دارید؟ آیا قلبت برای رسیدن به آن می تپد؟ اشتیاق سوخت رسیدن به هدف است و به شما انرژی می دهد. وقتی در مسیر به سختی می خورید از آن سربلند بیرون می آیید. چالش ها را به جان می خرید، موانع را پشت سر می گذارید و از خستگی ها لذت می برید.

 

هدف خوب هدفی است که چالش برانگیز باشد و شما را رشد دهد

اگر قرار است در مسیری صاف و هموار حرکت کنید تا به مقصد برسید احتمالا در مقصد هیچ احساس خاصی نخواهید داشت. بقول معروف دریای آرام ناخدای بزرگ نمی سازد. یعنی شما بعد از رسیدن به هدف با قبل از آن هیچ تغییری نکرده اید. وقتی چالش، سختی، مانع، عدم قطعیت و ترسی وجود نداشته باشد رشدی هم در کار نخواهد بود. بنابراین باید هدفی را انتخاب کنید که شما را به چالش بکشد. شما را از منطقه امن تان بیرون بیاورد، بترساند و هیچ اطمینانی هم در طی مسیر وجود نداشته باشد.

 

هدف باید قابل لمس باشد، تصویر سازی ذهنی

اگر نتوانی چیزی را تصور کنی احتمالا نمی توانی به آن برسی. دلیل آن هم همانطور که در قسمت قبل گفتیم این است که وقتی چیزی وضوح نداشته باشد یعنی نمی دانی به چه چیزی می خواهی برسی. بنابراین هدف شما باید آنقدر قابل لمس باشد که بتوانید در تصورات خود آن را ببینید. اگر قرار است خانه ای داشته باشی باید بتوانی آنرا در تصورت ببینی. اگر می خواهی با فرد مورد علاقه ات ازدواج کنی باید الان بتوانی خود را در حال قدم زدن با او تصور کنی.

ویژگی هدف: هدف قابل لمس

 

بهتر است هدف در یک دسته خاص قرار گیرد!

مثلا در اهداف ارتباطی شما می توانید به رویایی ترین گزینه ممکن برسید ولی اگر هدف تان صرفا رسیدن به یک فرد خاص باشد ممکن است آن فرد به شما پاسخ منفی دهد و هیچوقت به او نرسید. در مورد دیگر اهداف هم همینطور است. شما می توانید هر خانه ای، هر ماشینی، هر دانشگاهی، هر پست اداری را ب دست آورید؛ ولی اگر از آن هدف فقط یکی وجود داشته باشد و منحصر به فرد باشد ممکن است به آن نرسید. ولی همیشه می توانید گزینه هایی مانند آن یا بهتر از آن را داشته باشید. پس به یاد داشته باشید که همیشه هدفی را انتخاب کنید که جزو یک دسته یا گروه باشد ولی یکتا نباشد.

 

چه اهدافی را انتخاب نکنیم؟

 

اهداف دیگران

بدترین هدف، هدف دیگران است. ما به دلیل انسان بودن مان همیشه در حال رصد دیگران هستیم. معمولا هم داشته های دیگران برای ما جذاب است. دوست داریم کار دیگران، امکانات دیگران، روابط دیگران و خلاصه هرچیزی که در زندگی دیگران تحسین می کنیم را داشته باشیم. ولی این دقیقا یک خطای بزرگ شناختی است. چون فقط ظاهر آن را می بینیم. نمی دانیم برای رسیدن به آن هدف چه سختی هایی پشت سر گذاشته شده، چه اشتیاقی وجود داشته، چه عادتهایی ساخته شده، چه شخصیتی پرورش داده شده و ده ها دلیل دیگر. حتی نمی دانیم آن هدف چه مشکلات یا جنبه های منفی ای دارد که ما دوست نداریم.

اگر قصد دارید که با خطاهای شناختی بیشتر آشنا شوید پیشنهاد می کنیم که خواندن مطلب معرفی کتاب هنر شفاف اندیشیدن را از دست ندهید.

 

اهدافی که نمی دانیم چیست

اگر هدفی را تجربه نکرده باشیم یا حداقل آنرا تصور نکرده باشیم نمی دانیم چیست. حتما شما هم در فیلم های سینمایی دیده اید یا در داستانها خوانده اید که عاشق آرزویش این است که دست معشوق خود را بگیرد و برای همیشه به یک جزیره زیبای استوایی با درختان نخل زیبا برود و تا آخر عمر به خوشی در آنجا زندگی کنند. به راستی چه کسی چنین تجربه ای داشته یا حداقل توانسته بیشتر از یک هفته زندگی در آنجا را تصور کند؟ احتمالا بعد از یکی دو هفته تنها چیزی که آن دو مرغ عشق می خواهند این است که هر چه زودتر از آن بهشت زیبا فرار کنند. چون هم از آنجا خسته شده اند و هم از همدیگر.

 

اهداف متعارض

یکی از بزرگترین مشکلات افراد در انتخاب اهداف داشتن اهداف متعارض است. حتما شما هم شنیده اید ایرانیهایی که به خارج از کشور مهاجرت کرده اند همیشه مشکل دلتنگی برای ایران را دارند. یعنی هم می خواهند از نعمت زندگی در غرب برخوردار باشند و هم درد دوری از وطن نکشند.

دکتر ویلیام گلسر در کتاب تئوری انتخاب می گوید ما به هر انتخابی که در زندگی دست می زنیم همان موقع داریم چیزی دیگری را انتخاب نمی کنیم یا رد می کنیم. یا به بیان درست تر ما به جای انتخاب اهداف داریم از مشکلات آنچه نمی خواهیم فرار می کنیم ولی مشکل رسیدن به آن را انتخاب می کنیم. مثلا کسی که نمی خواهد مشکل فقر و نداری را تحمل کند، مشکل کار سخت و تلاش برای رسیدن به موفقیت را انتخاب می کند.

بنابراین اینکه کسی بتواند هم از مشکل فقر فرار کند و هم از مشکل تلاش برای موفقیت فرار کند امکان پذیر نیست. اندام زیبا ساعتها عرق ریختن در باشگاه را می طلبد. راحتی لم دادن پای تلویزیون و هله هوله خوردن چربی اضافی تولید می کند. شما باید ببینید کدام مشکل را نمی خواهید. نمی توانید هر دو با هم را نداشته باشید.

البته همیشه کلاه بردارانی در دنیای تبلیغات و تجارت هستند که به افراد ساده لوح چنین وعده هایی می دهند: موفقیت یک شبه، برنده شدن در لاتاری، قرص لاغری و غیره… اینها هر دو طرف ماجرا را می بازند.

 

چطور هدف گذاری کنیم؟

خب حالا وقت هدف گذاری است. لطفا یک خودکار، یک دفتر و یک جای مناسب و یک زمان مشخص برای نوشتن پیدا کنید تا شروع کنیم.

چطور هدف گذاری کنیم؟

 

پرورش ایده برای هدف گذاری با بارش فکری

اگر نمی دانید چه اهدافی می خواهید برای آینده نزدیک خود داشته باشید بهترین روش بارش فکری است. روش بارش فکری این است که:

  • ابتدا در یک نقطه آرام تمرکز لازم را بدست بیاورید.
  • هر ایده ای که به ذهنتان می رسد را یادداشت کنید.
  • آنرا قضاوت نکنید، خوب و بد وجود ندارد همه را بنویسید.
  • هر چقدر که بیشتر بنویسید بهتر است.

 

برای اینکه ایده های خوبی به ذهنتان برسد می توانید:

  • از مشکلاتی که الان دارید شروع کنید
  • علایقی که دارید ولی تا الان برای تحقق آن کاری نکرده اید.
  • استعدادهایی که در خود سراغ دارید ولی پرورش نداده اید.

 

همچنین برای رسیدن به ایده های بهتر می توانید این سوالات را از خود بپرسید:

اگر توان این را داشتم که به هر خواسته ای برسم کدام ها را انتخاب می کردم؟

اگر می دانستم شکست نمی خورم چه اهدافی را انتخاب می کردم؟

اگر هیچ محدودیت مالی نداشتم چه چیزهایی را انتخاب می کردم؟

اگر فقط تا شش ماه یا یک سال آینده زنده بودم چه اهدافی انتخاب می کردم؟

اگر الان هشتاد سالم بود کدام اهداف را بر می گزیدم؟

این سوالات از جنس ارزشهای شخصی شما هستند. پاسخ به این سوالها برای شما روشن می کند اولویت های زندگی تان چیست. چه ارزشهایی در مرتبه بالاتری قرار دارند. برای آشنایی بیشتر و شناخت ارزشهای خود مقاله کشف و شناخت ارزش ها در زندگی را هم از دست ندهید.

 

پرورش ایده برای هدف گذاری با بارش فکری

 

زمینه هایی که می توانیم در آن هدف گذاری کنیم

اگر همچنان در تولید ایده کند هستید می توانید در حوزه های مختلف زندگی اهداف خود را پیدا کنید.

 

خانواده و روابط

در زندگی خانوادگی و روابط همواره خواسته هایی داریم که تا الان بر زمین مانده است. کارهایی که برای والدین، همسر، فرزندان، دوستان و حتی جامعه می خواهید انجام دهید.

 

کسب و کار و اوضاع مالی

امروزه کمتر کسی در رده سنی بیست تا پنجاه سال وجود دارد که دغدغه کار و مالی نداشته باشد. شاید بتوان گفت بیشترین هدف گذاری افراد هم در همین زمینه است. شما هم می توانید اهدافی در این دو حوزه برای خود روی کاغذ بیاورید.

اهداف کسب و کار و اوضاع مالی

 

سلامت جسمی و ذهنی

یکی از رایج ترین حوزه ها در زمینه اهداف شکست خورده این حوزه است. تا دلتان بخواهد افراد اهداف برای تندرستی خود ایجاد می کنند ولی به آن نمی رسند. رژیم غذایی، ورزش، سبک زندگی سالم، تمرینات ذهن آگاهی و مراقبه زمینه هایی است که شما می توانید در آنها برای خود اهدافی را انتخاب کنید. همچنین پیشنهاد می کنیم مطلب تاثیر ذهن آگاهی بر روی اراده را مطالعه کنید.

 

اهداف سلامت جسمی و ذهنی

 

رشد فردی و معنوی

بر اساس هرم نیازهای مازلو این حوزه در آخرین مرحله و نوک هرم قرار می گیرد. افراد تا زمانیکه نیازهای پایه ای را برطرف نکرده باشند به این حوزه توجهی ندارند. ولی دقیقا این حوزه می تواند روی دیگر حوزه ها تاثیر مستقیم داشته باشد.

 

اولویت بندی اهداف

بعد از نوشتن اهداف زمان اولویت بندی آنها است. ببینید چه اهدافی را باید در صدر قرار دهید. کدام یک اضطراری تر است. برای راحتی کار می توانید اهداف مشابه را با هم یکی کنید. مثلا اگر رشد کاری باعث افزایش درآمد شما می شود، یا سرمایه گذاری در فلان زمینه باعث می شود کسب و کار شما رونق بگیرد نیاز نیست هر دو را جداگانه بنویسید. نهایتا بهتر است شما از تمام اهداف ریز و درشت خود به ده هدف مهمتر در یک تا سه سال آینده برسید.

یادتان باشد شما نمی توانید تمام اهدافی که تا اینجای عمرتان بر زمین مانده است را انتخاب کنید. چون برای رسیدن به آنها به یک عمر نیاز دارید. باید بگردید و آنهایی را انتخاب کنید که در یک تا سه سال آینده قرار است زندگی شما را بهتر کند.

زمان بندی اهداف

 

زمان بندی اهداف

برای تقسیم بندی زمانی اهداف شیوه های متفاوتی وجود دارد. شما می توانید اهداف خود را به سه دسته کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم کنید.

اهداف کوتاه مدت خود را زیر سه ماه دسته بندی کنید. کارهایی که قرار است حداکثر تا سه ماه آینده به آن برسید.

برای اهداف میان مدت دوره یک ساله مناسب است

برای اهداف بلند مدت هم سه سال را در نظر بگیرید. اگر لازم است بیشتر از سه سال شود سعی کنید از پنج سال بیشتر نشود. چون تغییرات دنیا طوری است که معلوم نیست بعد از پنج سال چه اتفاقاتی قرار است بیافتد.

 

اقدام برای رسیدن به اهداف

 

تقسیم کارها و خرد کردن تا رسیدن به اقدام های روزانه

هیچ هدفی برای شما مشخص نمی کند قرار است چه کارهایی انجام دهید تا به آن برسید. تا زمانی که آنرا به قطعات کوچکتر تبدیل نکرده اید نمی دانید باید از کجا شروع کنید و به کجا برسید. باید آنقدر آنرا خرد کنید تا به اقدام های روزانه برسید. یعنی باید این سوال پاسخ داده شود که من برای رسیدن به هدفم امروز چه کاری می توانم انجام دهم؟ یا گام بعدی من چیست؟

در اینجا شما به مهارتی به نام مدیریت زمان و برنامه ریزی نیاز دارید. وقتی تعداد کارها برای رسیدن به هدفی زیاد می شود داشتن فهرست انجام کار و برنامه زمان بندی روزانه، هفتگی و ماهانه لازم می شود.

من سارا یوسفی قصد دارم در محصول صوتی مدیر زمان خودت باش، شما را با 21 تکنیک کاربردی در مدیریت زمان آشنا کنم.

 

اگر در رسیدن به هدفم شکست خوردم

خاصیت اهداف این است که در کنترل ما هم نیستند. اهداف در دنیای بیرون قرار دارند و به غیر از خواست و تلاش ما عوامل زیادی بر آنها اثر می گذارد. شما ممکن است صبح روز کنکور بعد از یک سال درس خواندن دلدرد شدیدی بگیرید و بجای جلسه امتحان به بیمارستان بروید. قبل از خرید ماشین مورد علاقه تان دزد پولتان را ببرد. توپ وارد دروازه نشود و شما قهرمان نشوید. کسب و کاری که سالها برای آن زحمت کشیده اید در آتش بسوزد و خلاصه هر اتفاقی باعث شود که شما به آن هدف نرسید.

ولی این هیچ ایرادی ندارد. چون تلاش برای رسیدن به آن هدف شما را رشد داده است. رسیدن به یک هدف حداکثر می تواند مدت کمی حال شما را خوش کند. ولی لذت اصلی در مسیری است که برای رسیدن به آن پیموده اید. کسی که در صد متری نوک قله اورست مجبور است بخاطر مشکلی برگردد پایین درست است که نامش بعنوان فاتح اورست ثبت نمی شود ولی هیچ تفاوتی با کسی که قله را فتح کرده است نمی کند.

 

و اما نکته آخر

هدف گذاری نقطه شروع رشد و تغییر است. اگر آنرا یاد نگیرید نمی توانید مراحل دیگر را هم خوب پیش بروید. ولی همانطور که گفتیم نقطه شروع است نه پایان. بنابراین در ادامه به مهارتهای دیگری هم نیاز خواهید داشت. مهارتهای مانند مدیریت زمان و برنامه ریزی، ساخت عادت، حفظ انگیزه و تداوم کار، مدیریت بازدهی و عملکرد، استفاده درست از قدرت اراده، کشف رسالت زندگی …

  1. بازتاب هامرد خلیج فارس

    • سارا یوسفی گفته؛
      09:48 1400/09/23

      مرسیییییی

  2. بازتاب هامحمد

    • سارا یوسفی گفته؛
      09:50 1400/09/23

      ممنون از همراهی شما.

  3. بازتاب هامرد تنهای شب

    • سارا یوسفی گفته؛
      09:53 1400/09/23

      قبول دارم شرایط فعلی، شرایط سختی هست. اما آدمی به امید و تلاش زنده هست. وقتی ارزش هاتون رو بشناسید حد اقل حال تون با خودتون خوب هست و وقتی هدفمند باشید، چیزی برای تلاش کردن هست و باز هم می گم نتیجه هر برخواستن و تلاش کردنی رسیدن هست.

  4. بازتاب هاعبدالله

    • سارا یوسفی گفته؛
      09:54 1400/09/23

      تمرین تمرین و باز هم تمرین تنها چیزی که می تونه بهتون کمک کنه همینه.

  5. بازتاب هاامیر الهی

    • سارا یوسفی گفته؛
      19:21 1400/11/25

      در سایت یک محصول رایگان مرتبط با مدیریت زمان داریم. شاید بتونه کمک تون کنه.

  6. بازتاب هاپرهام بختیاری

    • سارا یوسفی گفته؛
      19:17 1400/11/25

      بله حتما. با کمال میل.

  7. بازتاب هاسیما نوازی

    • سارا یوسفی گفته؛
      19:10 1400/11/25

      سلام بهتون پیشنهاد می کنم اگر امکانش رو دارید در دوره گنجینه موفقیت اثر مثبت شرکت کنید اگر هم نه، حتما آموزش های رایگان مرتبط با تقویت اراده سایت رو ببینید.

  8. بازتاب هابهاره قنبری

  9. بازتاب هاشاهین مجد

    • سارا یوسفی گفته؛
      18:59 1400/11/25

      چشم حتما اضافه می شه.

  10. بازتاب هااحمد

    • سارا یوسفی گفته؛
      18:55 1400/11/25

      بله ظاهر امر ممکنه درست باشه اما باید ببینیم ارزش های هر کدوم از شما در زندگی چی هست و کلی فاکتور دیگه که می تونه تعیین کننده باشه. مثلا اینکه آیا شما حاضر بودید مدرک تحصیلی بالایی نداشتید؟ آیا حاضر بودید مثلا کارهای یدی تر انجام بدید و….

  11. بازتاب هاشهلا

  12. بازتاب هاحسین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه مطلب
محصولات رایگان
جدیدترین محصولات