لوگوتایپ اثرمثبت

هشت مهارت اصلي و كاربردي كوچينگ و سلف كوچينگ

https://www.freepik.com/free-photo/top-view-skills-written-note-with-pen-notepad-white-background-job-office-school-copybook-salary-college-business-color_13187746.htm#query=skills&position=1&from_view=search

فرقی ندارد ما درگیر سلف کوچینگ هستیم یا به دنبال یک کوچ خوب. سلاح برنده یک کوچ حرفه ای، مجهز بودن به مهارت های کوچینگ است. این مجهز بودن به مهارت های کوچینگ است که یک کوچ حرفه ای را از سایر همکارانش می تواند متمایز کند. پس اگر به دنبال کوچینگ یا سلف کوچینگ هستید، آشنایی با این مهارت ها را از دست ندهید.

هرچقدر در مورد كوچينگ و سلف كوچينگ دانش اندوزی كنيم اگر مهارت های مورد نیاز در فرایند کوچینگ را ياد نگرفته باشيم هيچ استفاده ای برايمان ندارد. در واقع هر دانشی در نهايت بايد به مهارت تبديل شود تا برای دارنده آن قابل استفاده باشد. مهارت های کوچینگ هم مانند اغلب مهارت هايی كه انسان در خود پرورش می دهد ساده، ولی آسان نيست. يعنی فرمول و روش انجام كاملا ساده است و پيچيدگی خاصی ندارد ولی انجام آن در عمل مشكل است.

دليل آن هم اين است كه برای تسلط بر یک مهارت بايد مسير عصبی آن در مغز ما شكل بگيرد. اين مسير هم تنها با تمرين و تكرار بوجود می آيد. در نتيجه مهارت هايی كه ما در اين مقاله برای كوچينگ و سلف كوچينگ توضيح می دهيم بايد به صورت علمی تمرين شود تا به صورت مهارت در بيايد.

اگر آشنایی چندانی با فرایند کوچینگ ندارید و فکر می کنید قبل از هر چیز لازم است بدانید یک کوچ چه کاری برای شما انجام می دهد، پیشنهاد می کنیم ابتدا مقاله کوچ کیست و کوچینگ چیست را مطالعه کنید و بعد به مطالعه ادامه این مطلب بپردازید.

سلاح برنده یک کوچ حرفه ای، مجهز بودن به مهارت های کوچینگ است

 

مهارت های كوچينگ

مهارت های كوچينگ فهرست ثابتی ندارد و اغلب منابع از هشت تا ده و حتی بيشتر هم فهرست كرده اند. ما در اين مقاله سعی داريم آن مهارت هايی را توضيح دهيم كه هم برای كوچينگ و هم سلف كوچينگ قابل استفاده باشد تا اگر شما صرفا به دنبال استفاده از سلف كوچينگ در زندگی خود باشيد هم بتوانید از این تکنیک ها استفاده کنید.

گوش كردن، سكوت، همدلی، قدردانی كردن، ارتباط موثر، مشاهده گری و حضور، سوال پرسيدن، ساخت و ترك عادت، درخواست كردن.

همگی مهارت هایی هستند که چه در فرایند کوچینگ و چه سلف کوچینگ، مورد نیازند. ضمن اينكه مهارت های كوچينگ بدليل ماهيت ارتباطی كه دارند، همه به نوعی در ارتباط با هم هستند. مانند رابطه بين سكوت و گوش دادن، بين ارتباط موثر و قضاوت نكردن، بين همدلی و گوش دادن. اين موضوع باعث می شود گاهی تمرين يك مهارت همزمان با مهارت يا مهارت های ديگر آميخته شود.

سلف کوچینگ چیست؟

 

  1. گوش دادن اولين مهارت كوچينگ

داشتن گوش و شنيدن صحبت های ديگران دليل بر داشتن مهارت گوش دادن نيست. بصورت كلی ما در ارتباط هايمان صرفا آن بخش از صحبت طرف مقابل را می شنويم كه انتظار آن را داريم. يا آن چيزی كه دوست داريم بشنويم. با اين نوع گوش دادن ما اطلاعات جديدی بدست نمی آوريم. بلكه صرفا دانش قبلی خود را تاييد می كنيم.

هنر گوش دادن يعنی شما با تمام وجود به صحبت طرف مقابل گوش كنيد. تمام حواس تان به او باشد و نه هيچ كار ديگری. قبل از شروع مكالمه تمام پيش فرض های ذهنی خود را ناديده بگيريد. انگار برای اولين بار با او صحبت می كنيد و هيچ چيز در مورد او نمی دانيد. وقتی برای اولين بار تمرين گوش دادن فعال را انجام می دهيم متوجه می شويم كه قبلا چقدر اطلاعات ارزشمند در صحبت های ديگران را از دست می داده ايم.

گوش دادن اولين مهارت كوچينگ

 

تمرين گوش دادن فعال:

كسی را پيدا كنيد كه خيلی هم از او خوشتان نمی آيد يا قبولش نداريد. با او به گفتگو بنشينيد و سعی كنيد با دقت و بدون هيچ پيش فرض يا قضاوتی به همه حرف هايش گوش كنيد. احتمالا در پايان گفتگو متوجه می شويد چقدر در مورد او اشتباه می كرده ايد. متوجه می شويد كه قبلا اصلا به او گوش نمی كرده ايد.

 

  1. مهارت سكوت در كوچينگ

وقتی اطلاعات مغز ما در زمينه ای بالا می رود به شدت نياز داريم آن را با ديگران به اشتراك بگذاريم. يك كوچ حرفه ای دانش بسيار بالايی در كار خود دارد ولی بدليل ماهيت كوچينگ حق ندارد چيزی به مراجع توضيح دهد. او فقط حق سوال كردن دارد نه درس دادن يا مشاوره.

در نتيجه هميشه احتمال اينكه به صحرای كربلا زده و روضه ای برای مراجع خود بخواند وجود دارد.

دوستی دارم که کار کوچینگ می کند و چون به مهارت سکوت طلایی آگاهی دارد و می داند یک کوچ اجازه ندارد راهکار یا مشاوره بدهد، هروقت که نمی تواند سکوت کند و به سراغ ممنوعه های شغلش می رود به مراجع می گوید:

من می دونم نباید راهکار بدم یا بهتون موردی رو آموزش بدم؛ اما احساس می کنم الان نیاز هست که بگم….

و به همین سادگی عدم استفاده از مهارت سکوت به موقع را توجیه می کند.

یک كوچ حرفه ای به استفاده از مهارت سكوت نياز دارد. سكوت كار سختی است ولی فوايد زيادی دارد. در واقع دروازه دانايی سكوت است. ما وقتی حرف می زنيم تقريبا گوش هايمان چيزی نمی شنود. بنابراين آنچه می شنويم و ياد می گيريم نتيجه سكوت کردن است.

از طرف ديگر مراجع نياز دارد كه شنيده شود. بايد آنقدر صحبت كند كه چيزی نگفته نمانده باشد. در نتيجه بيشتر جلسه كوچينگ در سكوت كوچ می گذرد مگر وقتی كه سوال می كند.

علامت Mute اشاره به مهارت سكوت در كوچينگ

 

تمرين سکوت طلایی:

از همين حالا تصميم بگيريد نصف زمانی كه قبلا صحبت می كرديد را سكوت كنيد. باز هم كار سختی است ولی ارزش آن خيلی زياد است. ضمن اينكه به شناخت خيلی بهتری از ديگران می رسيد در چشم آنها هم عزيزتر می شويد.

در نهايت هم حرف های كوتاه شما يا سوالات شما تاثير به مراتب بيشتری نسبت پرگويی های قبلی تان دارد.

 

  1. مهارت همدلی

اين يكی را مطمئنم كه بيشتر آدم ها بلد نيستند. ما اغلب در زمانی كه كسی به همدلی نياز دارد، هر كاری می كنيم غير از همدلی! مثلا وقتی اتفاقی برای دوستی می افتد اغلب واكنش ما اينطور است: نصيحت، دلسوزی، جملات مثبت، مقايسه شرايط او با شرايط بدتر، اميد دادن و غيره. محكم و قوی باش، دركت می كنم، چرا همش برای تو، لعنت به دنيا، خدا بزرگه، شانس آوردی، آينده روشنه، دوباره تلاش كن و غيره…

متاسفانه هيچكدام از اين ها همدلی نيست و كمكی به فرد نمی كند. گاهی همدلی صرفا همان سكوت و گوش دادن است. گاهی گرفتن دست آن دوست يا حتی نشستن كنار او است. يا جمله ای مانند اين است: فكر كردم در اين شرايط كنارت باشم.

مراجع چه در سلف كوچينگ كه خودمان هستيم يا در جلسات کوچینگ که دیگران را کوچ می کنیم، فقط می خواهد كسی صدايش را بشنود يا احساسش را درك كند. نياز به هيچ راه حل يا جوابی ندارد. صرفا می خواهد شنيده شود.

شخصی درحال همدلی و هم دردی با دوستش

 

تمرین همدلی:

این بار که احساس کردید کسی نیاز به همدلی دارد، سعی کنید اگر درگیر دلسوزی یا مواردی که در بالا به آن اشاره کردیم شدید، نسبت به رفتار خود آگاه باشید و سعی کنید حتی اگر رفتار اشتباه گذشته را کردید، هروقت به آگاهی درباره رفتار خود رسیدید آن واکنش را متوقف کنید.

 

  1. مهارت ارتباط موثر

ارتباط موثر يعنی من پيامم را به صورت واضح و شفاف به طرف مقابل منتقل كنم. مطمئن باشم كه او همه آنچه من می خواستم بگويم را دريافت كرده است. من هم تمام پاسخ او را دريافت و درك كرده ام. اين فرايند كه بين فرستنده و گيرنده از طريق پيام در جريان است بايد طوری اتفاق بيافتد كه جای هيچ ابهام، سوتفاهم، ارسال و دريافت ناقص، قضاوت، تصورات غير واقعی و غيره نداشته باشد.

پيام می تواند به صورت مكالمه رودرو، تلفنی، نوشتاری مانند نامه و چت باشد. در فرايند كوچينگ هر كدام از اينها ممكن است استفاده شود. ولی صرفا زمانی می توانيم بگوييم به صورت موثر ارتباط برقرار كرده ايم كه مطمئن باشيم گفته طرف مقابل را به درستی درك كرده ايم و او هم آنچه گفته ايم را درك كرده است.

جمعی از دوستان در حال برقراری ارتباط با هم

 

تمرين ارتباط موثر:

از حالا به بعد هيچ چيز را در مكالمه و گفتگوی تان به قضا و قدر واگذار نكنيد. اگر چيزی را متوجه نشديد با حدس و گمان آن را ترجمه نكنيد. سوال بپرسيد! آيا منظور شما از اين حرف اين بود؟ من درست متوجه شدم؟ يا از طرف مقابل استعلام كنيد كه گفته شما را درست متوجه شده است؟

 

  1. مهارت قضاوت نكردن

قضاوت نكردن يعنی هر چيزی را آنطور كه هست بيان كرد، نه آنطور كه فكر می كنيم. اين می تواند توصيف يك شخص، شی، رابطه، اتفاق يا هر پديده ای باشد. قضاوت اغلب باعث می شود جلوی شناخت واقعی گرفته شود. فرض كنيد شما می خواهيد فردی را توصيف كنيد. به صورت رايج توصيف شما از اين قرار است. انسانی مهربان، دلسوز، سنگدل، بی رحم، دروغگو، ضعيف، سختكوش، پررو و غيره است.

صفات چه به صورت مثبت و چه به صورت منفی هر دو قضاوت است. چون يك ويژگی را كلی و برای هميشه در نظر می گيرد. ضمن اينكه چيزی را مشخص نمی كند. مهربان يعنی چه؟ هزار پاسخ می توان برای اين سوال آورد. آيا كسی كه مهربان است هيچوقت نامهربانی نمی كند؟ قطعا می كند. مشكل قضاوت ها اين است كه هميشه نقض می شوند. يعنی حقيقت ندارند فقط برداشت ما هستند.

تصویر چکش دادگاه اشاره به مهارت قضاوت نکردن

 

تمرين قضاوت نکردن:

از اكنون سعی كنيد از صفات مبهم مانند خوب، بد، عالي، افتضاح، زشت، زيبا، بزرگ، كوچك، احمق، باهوش و غيره كمتر استفاده كنيد. به جای آن فقط واقعيت را بگوييد. مثلا فلانی به من اين كمك را كرد. يا فلان برخورد را با من داشت. من اين را ديدم يا شنيدم.

 

  1. مهارت حضور فعال

ما معمولا فقط به صورت فيزيكی در يك زمان يا مكان حضور داريم. ولی فكر و ذهن مان جای ديگری است. هيچ چيز مثل عدم حضور كيفيت زندگی انسان را پايين نمی آورد. چون از كار يا محيطی كه در آن قرار داریم استفاده لازم را نمی بریم. موقع غذا خوردن به كار فكر می كنيم،‌ موقع كار به خانواده، در كنار خانواده نگران آينده هستيم و همينطور الی آخر. در همه اين موارد كيفيت كار و حضور در لحظه حال ما پايين می آيد. خروجی پايين، لذت كم، سردرگمی، گيجی و حواس پرتی و مشكلات جسمی و ذهنی نتيجه عدم حضور در لحظه حال است.

در كوچينگ لازم است ما با تمام وجود در جلسه كوچينگ باشيم. چه با مراجع و چه با خودمان. لازم است به لايه های زيرين خود يا مراجع برويم. احساسات، افكار، اعمال، حالات بدنی و پيام های غير مستقيم پشت حرف ها را با حضور دقیق در لحظه حال درک کنیم.

مهارت گوش دادن به شدت به مهارت حضور در لحظه حال وابسته است. اگر توانايی حضور در لحظه حال را نداشته باشيم قطعا توانايی گوش دادن فعال هم نخواهيم داشت.

تصویر شخصی درحال یوگا در یک جزیره روی آب و حضور درلحظه

 

تمرين برای مهارت حضور در لحظه حال:

برای حضور در لحظه حال تمرين های ذهن آگاهی و مراقبه لازم است. تنفس عميق، فعال كردن چند حس با هم، تماشای يك شی با دقت كامل، انجام فعاليت های روزانه مانند غذا خوردن، دوش گرفتن، مسواك زدن، نوشيدن آب، حتی راه رفتن با ذهن آگاهی.

اگر تمایل دارید بیشتر راجع به ذهن آگاهی بدانید، پیشنهاد می کنیم سری هم به مطلب زیر بزنید.

تاثیر ذهن آگاهی بر اراده

 

  1. مهارت راهكار ندادن

بزرگترين مشكل يك كوچ افتادن در تله راهكار دادن است. در حالی كه اين ميوه ممنوعه كوچينگ است. مشكل راهكار اين است كه راهكار هيچكس، به درد ديگری نمی خورد. چون دنيای هر انسانی با ديگری فرق می كند. مجموعه ای از دانش، تجربه، مهارت، گذشته، ژنتيك، تربيت، خانواده، جامعه و فاكتورهای بی شمار ديگر دنيای درون ما را از هم جدا می كند. در نتيجه همواره راهكاری كه به ديگران می دهيم فقط به درد خودمان می خورد.

فلسفه اصلی به وجود آمدن رشته كوچينگ هم همين است. اينكه كوچ به مراجع كمك كند خودش راه حل را بيابد. چنين راه حلی قطعا با شناختی كه شخص از خودش دارد می تواند برايش راهگشا باشد. چون تنها كسی كه از دنيای درون او خبر دارد خود او است. وظيفه كوچ فقط اين است كه با همراهی، همدلی و به ويژه پرسش های ارزشمند به او كمك كند راه حل را بيابد.

تمرين برای مهارت راهکار ندادن:

از اكنون سعی كنيد موقع راه حل دادن مچ خود را بگيريد. مثلا با بستن يك كش به دور دست خود. اگر راه حل داديد يك بار كش را بكشيد تا درد ناشی از آن با دادن راه حل همزمان شود. درعوض به جای راه حل سعی كنيد پرسشی طراحی كنيد كه او را به فكر برده و مجبور به كنكاش درونی كند.

 

پرسش گری و سوال پرسیدن مهارت بسیار مهم در کوچینگ

 

  1. مهارت سوال پرسيدن

یکی از مهارت های کوچینگ که بسیار اهمیت دارد، مهارت پرسش گری است. من مخصوصا اين مهارت را در آخر فهرست قرار دادم چون از همه مهارت ها سخت تر و پيچيده تر است و البته مهم تر.

ما در یک جلسه کوچینگ یا حتی سلف کوچینگ، به همه مهارت های کوچینگ نياز داريم ولی بيشتر زمان فعال كوچ در جلسه به سوال پرسيدن اختصاص دارد. ضمن اينكه دارای تنوع و گوناگونی هم هست.

در كوچينگ هفت نوع پرسش اساسی وجود دارد:‌ پرسش آغازين، پرسشِ و ديگر چه، پرسش كانونی و اصلی، پرسش بنيادی، پرسش تنبل، پرسش استراتژيك و پرسش يادگيری

  1. پرسش آغازين:

    پرسشی برای شروع مكالمه كه معمولا جواب آن باز است. مثلا به چی فكر می كنی؟

  2. پرسش ديگر چه:

    در پاسخ به پرسش آغازين مراجع ممكن است يك ربع ساعت صحبت كند ولی لزوما در آن زمان جواب های كليدی به شما نمی دهد. وقتی می پرسيد ديگه چی مثل اين است كه به او می گوييد حالا وقت آن است كه پاسخ های اصلی را بگو. اين پاسخ ها می تواند نكات كليدی و طلايی را در اختيار كوچ بگذارد. در سلف كوچينگ هم فرد با پرسيدن اين پرسش از خود به خودآگاهی بيشتری می رسد.

  3. پرسش كانوني يا اصلی:‌

    اين پرسش مشخص كننده موضوع اصلی بحث است. مثلا مشكل اصلی شما الان چيست؟ يا در سلف كوچينگ فرد اين پرسش را از خود می پرسد. با خطاب قرار دادن مراجع يا خود بار اصلی مسئوليت بر دوش او قرار می گيرد.

  4. پرسش بنيادی:

    اين پرسش بين نياز و خواسته مراجع تفكيك ايجاد می كند. اين پرسش باعث می شود كوچ درك صحيحی از خواسته مراجع داشته باشد و در تله من می دانم نيافتد. مثال پرسش بنيادی می تواند اين باشد: شما واقعا چه می خواهيد؟

  5. پرسش تنبل:

    با توجه به اينكه در كوچينگ نمی توانيم راه حل ارائه كنيم اين پرسش می تواند به مراجع كمك كند خواسته اش را به كوچ بگويد. مثلا كوچ بدون تعارف و راحت از مراجع می پرسد از من چه می خواهی؟ اين پرسش در سلف كوچينگ كاربرد چندانی ندارد.

  6. پرسش استراتژيك:

    وقتی مراجع به پرسش كوچ پاسخ مثبت می دهد اين پرسش مشخص می كند كه او به چه چيزی پاسخ منفی می دهد. نوعی ديدن قضيه از زاويه مخالف است. مثلا با انتخاب اين گزينه داری به چه گزينه ای پاسخ منفی می دهی. يا با بدست آوردن اين چه چيزی را از دست می دهی؟

  7. پرسش يادگيری:

    پرسشی پرمايه و مثبت است كه معمولا برای خاتمه يك مكالمه به كار می رود. كوچ از مراجع در مورد جلسه می پرسد. مثلا چه چيزی از اين مكالمه با خود می بری؟ چه توشه ای از اين جلسه برداشتی؟

امیدواریم این مطلب توانسته باشد نگاه کلی و موثری راجع به مهارت هایی که نه تنها در فرایند کوچینگ و سلف کوچینگ مورد نیاز است، بلکه آنچه می تواند به ما در زندگی کمک کند داده باشد. به نظر شما آیا مهارت های کوچینگ دیگری وجود دارند که ما به آنها اشاره نکرده باشیم؟

در این دوره شما به شخصی عملگرا که اهل اقدام است و نه حرف، تبدیل می شوید

  1. نیلوفر شمسایی گفته؛
    22:09 1401/08/22

    آیا شما افراد رو هم کوچ می کنید؟

    • سارا یوسفی گفته؛
      13:12 1402/05/15

      بله شما می تونید از طریق صفحه زیر درخواست جلسه کوچینگ خودتون رو ثبت کنید و یا با شماره زیر در ارتباط باشید.
      09394347420
      کوچینگ عملگرایی با سارا یوسفی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه مطلب
محصولات رایگان
جدیدترین محصولات