لوگوتایپ اثرمثبت

چرا به تفكر نقاد نياز داريم؟

چرا به تفكر نقاد نياز داريم؟

ايرانيان قديم نوعی باور پذيری بدون شك و ترديد نسبت به آنچه در مورد هند می شنيدند داشتند. مثلا اگر كسی می گفت در هند انسانی وجود دارد كه دو سر دارد مردم می گفتند خب هند است ديگر حتما هست. شايد دليل اين موضوع اين بود كه آنها چيزهای محيرالعقول زيادی از هند شنيده بودند. برای آنها هندوستان كشور عجايب بود و هر چيزی در آن ممكن بود وجود داشته باشد. اينكه ما خبر يا مساله ای را بدون تحقيق، تعقل يا شك بپذيريم خلا چيزی است كه آنرا تفكر نقاد يا انتقادی می نامند.

لطفا به جملات زير كمی دقت كنيد ببينيد برايتان آشنا نيست:

  • بارش بادنجان از آسمان
  • پيش بينی كرونا در داستان مصور تن تن در دهه هفتاد ميلادی
  • پيش بينی رئيس جمهور شدن دونالد ترامپ در كارتون سيمپسونها
  • ايرانيها باهوش ترين مردم دنيا هستند
  • حك شدن شعر سعدي بر سردر سازمان ملل
  • دكتر حسابی شاگرد آلبرت انشتين بود و مرد سال فيزيك جهان شد
  • چهل خاصيت درماني و سلامتي دارچين
  • آهن ربايی شدن بدن كسانی كه واكسن كرونا زده اند

و هزاران خبر ريز و درشتی كه هر روز از پيام رسانها، شبكه های اجتماعی و صفحات اينترنتی به مغز ما می رسد و تقريبا بدون اينكه به درستی آنها شك كنيم باور می كنيم و برای ديگران هم می فرستيم.

 

 

چرا ما تفكر نقاد نداريم؟

ما انسانها برعكس ديگر حيوانات بدليل تغييراتي كه در مغزمان رخ داده است تقريبا هر چيزي را اگر ياد نگيريم ذخيره ي ژنتيكي نداريم كه بر اساس آن بصورت غريزي عمل كنيم. در نتيجه اگر آموزش نبينيم كه چطور نقادانه فكر كنيم بعيد است اين نوع تفكر را خود به خود ياد بگيريم.

 

مغز ما تمايل دارد نقادانه فكر نكند

مغز ما همواره به دنبال راهی برای ميانبر زدن است. چون وظيفه اول حفظ جان ما است و يكی از روشهای حفظ جان هم مصرف كمتر انرژی است. هميشه دوست دارد آسان ترين و نزديك ترين گزينه را انتخاب كند.

فكر كردن و بررسی همه جوانب يك موضوع نياز به فكر كردن زياد و در نتيجه فعاليت مغزی و زمان دارد. ولی از آن آسان تر اين است كه ما آنچه از زبان ديگران می شنويم را باور كنيم. مگر اينكه ديگر آن مطلب دروغی شاخدار و عجيب و غريب باشد تا به آن شك كنيم. علاوه بر فكر كردن وقتی شما به گفته ای شك می كنید، لازم است در كتابها، اينترنت و منابع ديگر جستجو كنيد يا از ديگران بپرسيد. اين خود فعاليتی فيزيكی و زمان بر است. در نتيجه مغز ما برای فرار از فعاليتی درونی و بيرونی به ميان برها روی می آورد.

 

مغز ما تمايل دارد نقادانه فكر نكند

 

خطای مرجعيت باعث می شد تفكر نقاد را كنار بگذاريم

يكی از ميان برهایی که باعث می شود افراد دست از تفكر نقاد  بکشند، خطای مرجعيت است. يعنی چون فلان كتاب، فرد، رسانه اين حرف را زده است پس حتما درست است.

اجازه دهید به نقل از یکی از دوستانم داستانی برای شما بگویم.

يادم می آيد در اواخر دهه شصت احتمالا سالهای 67 يا 68 مجله دانشمند ويژه نامه مفصلی در مورد پروفسور حسابی منتشر كرد. ما مشترك مجله دانشمند بوديم و من مطالب آن را می خواندم و باور می كردم. در آن سن كم هميشه فكر می كردم يك نفر چطور می تواند اين همه كار را انجام دهد. ضمن اينكه افتخار می كردم ايشان مرد سال فيزيك جهان شده است و شاگرد انیشتن بوده است.

امسال در مصاحبه ای از ضياء موحد از شاگردان او خواندم كه ايشان با وجود خدماتی كه به ايران كرده است نام بزرگی در فيزيك دنيا نبوده و آن جايزه را هم يك موسسه معمولی صادر كرده است. ضمنا تاسيس دانشگاه تهران هم كار ايشان نبوده است.

 

تعصب ما روی يك موضوع از نقادانه فكر كردن جلوگيري می كند

یکی دیگر از موانع داشتن تفكر نقاد  این است که درگیر تعصبات شویم.

گاهی ما دوست داريم مطلبی را باور كنيم. يعنی آن موضوع با اطلاعات و باورهای قبلی ذهن ما همراستا است. بنابراين بدون شك كردن آن را می پذيريم. مثلا هركس به دليل علاقه ای كه به كشورش دارد هرگز به افتخارات ملی شك نمی كند. اين علاقه می تواند به تعصب و بستن چشم بر روی حقايق هم منجر شود. شايعه حك شدن شعر بنی آدم اعضای يك پيكرند از سعدی در همين مقوله جای می گيرد. ما در اين سالها نپرسيديم كدام ساختمان سازمان ملل يا كدام سردر. چرا كه سازمان ملل در ژنو سوييس و نيويورك ساختمانهای مختلفی دارد و احتمالا هر ساختمان هم چندين ورودی داشته باشد.

 

 

چرا به تفكر نقاد نياز داريم؟

مي توان گفت ما تقريبا در هر جنبه از زندگي خود به تفكر نقاد نياز داريم. اگر مي خواهيم:

  • براي سلامتي خود دارويي بخوريم، رژيم غذايي بگيريم و ورزش كنيم
  • تصميمي اقتصادي بگيريم مثلا دست به خريد سهام يا سرمايه گذاري در يك بازار خاص بزنيم
  • در زمينه اي كسب علم و دانش بكنيم
  • شبكه اي از دوستان براي خود داشته باشيم
  • سبك زندگي خوبي داشته باشيم
  • حرف و صحبت مان در جمع و ديگران ارزشمند باشد

در همه اين موارد و موارد بيشماری ديگری نياز است كه سره را از ناسره تشخيص دهيم.

در دنيای امروز که اطلاعات خیلی راحت تر از گذشته در اختیار افراد است درواقع افراد زیر بمب باران اطلاعاتی زندگی می کنند، نیاز به یادگیری مهارت تفكر نقاد بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است.

جمله ای هست كه می گويد ضعف و قوت هر چيزی دو روی يك سكه و جداناشدنی است. در دنيای امروز برخلاف گذشته به يمن اينترنت دسترسی به اطلاعات بسيار راحت تر از گذشته است. در گذشته منابع اطلاعاتی شامل كتاب ها، رسانه های جمعی و گفته های شفاهی بود. كتاب و رسانه ها در اختيار همگان قرار نداشت و نوعی فيلتر بر آن حاكم بود. بنابراين شما به رسانه يا نويسنده ای كه اعتماد داشتيد می توانستيد حرفش را سند بگيريد. يا حداقل اعتبار آن بيشتر بود.

امروز به يمن اينترنت هر كسی كه به آن دسترسی داشته باشد خود رسانه ای مستقل است. می تواند خبر و مطلب توليد كند و به خورد ديگران بدهد. اين شرايط اگرچه انحصار توليد اطلاعات و دانش را از بين برده است ولی از طرف ديگر از اعتبار آن هم كاسته است.

 

 

داستان منگک و خواص درمانی آن

در استانهای جنوبی مانند خوزستان و بوشهر نوعی سبزی خيلی شور در شوره زارها می رويد به نام منگك (Mangak). مردم در تابستان ها اين سبزی را همراه تريد آبدوغ خيار می خورند كه تركيب آن با نان خيس خورده در آبدوغ يا ماست بعلاوه خيار، پياز، ريحان و نعنا خيلی خوش مزه است. چند سال پيش مقاله ای به ظاهر علمی در گروهی واتساپی به دستم رسيد كه نوشته بود دكتر فلانی عضو هيات علمی دانشگاه شهيد بهشتی تهران در شماره هزار و دويست و خورده ای از مجله دانشمند نزديك به بيست مورد از خواص ارزشمند منگك را برشمرده است. بنا بر طبيعت نقاد خود ابتدا اسم آن دكتر را جستجو كردم ديدم چنين فردی وجود ندارد. بعد شمارگان مجله دانشمند را جستجو كردم ديدم آخرين شماره دانشمند حدود ششصد است. همين دو عامل كافی بود تا دروغ و ساختگی بودن آن مطلب برايم محرز شود.

هميشه به انگيزه اين نوع پيامها فكر می كنم كه نويسنده چه انگيزه ای برای نوشتن چنين مطلب سرتاپا دروغی داشته است. معمولا دليل اولی كه به ذهنم می رسد اين است كه او فروشنده آن كالا يا خدمات يا طرز فكر است.

حال خواننده از همه جا بی خبری را در نظر بگيريد كه مشكلی در سلامت خود دارد كه يكی از خواص منگك، شفابخش آن است. در نتيجه خود را به منگك شور ببندد تا خوب شود. تنها شانسی که بیاورد این باشد که این خوراکی خاص برای بیماری او ضرری نداشته باشد.

 

چطور نقادانه فكر كنيم؟

اگر موافق باشید با هم چند موردی که می تواند مهارت تفكر نقاد را در ما تقویت کند، بررسی کنیم.

 

تمرين كنيم چيزي را بدون سند و مدرك نپذيريم

بايد عادت كنيم هيچ چيزي را بدون مدرك و دليل نپذيريم. قرار نيست گوينده را مواخذه كنيم. كافي است در ذهن خود آن مطلب را كنار بگذاريم.

 

تمرين كنيم چيزی كه راجع به آن مطمئن نيستيم را تكرار نكنيم

 

تمرين كنيم چيزی كه راجع به آن مطمئن نيستيم را تكرار نكنيم

بدتر از پذيرفتن اين بدون مدرك، بازگو كردن آن مطلب است. چون علاوه بر خود ديگران را هم با مشكل مواجه می كنيم. من هر وقت می خواهم مطلبی را برای ديگران فوروارد كنم از خودم می پرسم از صحت آن اطمينان دارم. اگر مطمئن نيستم يا از ارسال آن منصرف می شوم يا در مورد آن تحقيق می كنم.

حتی زمانی که از یک سلبریتی خبری پخش می شود که می تواند زندگی و آبروی آن شخص را تحت تاثیر قرار دهد، اگر لحظه ای فکر کنیم که نتیجه انتشار این خبر توسط ما و دیگران چطور می تواند زندگی یک نفر را به سمت نابودی سوق دهد، شاید هیچگاه حاضر نشویم بر روی موج خبری راه افتاده هیجان را تجربه کنیم.

کاش تفكر نقاد یکی از سرفصل های آموزش در مدارس ما بود.

 

شنيده ها كمترين اعتبار را دارد

 

شنيده ها كمترين اعتبار را دارد

اگر كسی كتابی را خوانده و برای ما تعريف كرده است، خودش حق دارد در مورد آن صحبت كند ولی ما چنين حقی را نداريم. چون آن نقل قول ها ديگر كاملا تحريف شده است. تقريبا بيشتر اخبار دهان به دهان همين ويژگی را دارد.

ضمن آنکه هرکسی با ادراک خود از موضوع، مساله را بیان می کند و ممکن است شنیده های ما آنطور که باید نباشد.

شاید بد نباشد یادی کنیم از ضرب المثل یک کلاغ چل کلاغ کردن. پس قدرت داشتن مهارت تفكر نقاد  را در روابط بین فردی حتی دست کم نگیرید.

همچنین پیشنهاد می کنیم جهت یادگیری مهارت حل مسئله مطلب زیر را مطالعه کنید:

حل مسئله

 

تفكر سنگ مفت و گنجشك مفت را كنار بگذاريم

معمولا رايج است وقتی فردی مطلبی در باب سلامتی برای ما می فرستد و از او خواهان مدرك و سند علمی بودن می شويم می گويد حالا خوردن يك ليوان دمنوش گياهی در روز ضرری ندارد كه از من سند و مدرك می خواهی. يا طرف می گويد حرف درست نياز به اثبات ندارد. اين تفكر بسيار خطرناك است.

چون ما عادت می كنيم هر چيزی را همينطوری بپذيريم.

ديگر اينكه از كجا معلوم است درست باشد. من از كجا بدانم با خوردن همين دمنوش گياهی بی ضرر اتفاقی برای كبدم یا سایر اعضای بدنم نمی افتد؟

تقريبا از ده سال پيش هر سال مطلبی تكراری به نام 37 ويژگی ايرانيان كه صادق هدايت در كتاب بوف كور ذكر كرده است به دست من می رسد. من بوف كور را سه بار خوانده ام و در اين داستان حتی يك ويژگی ايرانيان هم ذكر نشده است. اولين بار كه اين مطلب به دستم رسيد به دوست ارسال كننده اين موضوع را گفتم در جواب گفت خب حالا از هدايت نباشد هم چون حرف های درستی است ايرادی ندارد. جل الخالق. خب از كجا معلوم اين 37 ويژگی درست باشد؟ كدام جامعه شناس يا مردم شناس آنرا تحقيق كرده است؟

 

 

چيزی كه برايمان مهم است را دقيق جسجو كنيم

اگر قرار است گفته ای را برای ديگران بفرستيم يا بازگو كنيم يا خود به آن عمل كنيم بايد آنرا بيشتر جستجو كنيم. در نتايج جستجوی اينترنتی بهتر است چندين منبع را بخوانيم و آنها را با هم مقايسه كنيم. چون متاسفانه در دنیای وب خیلی از سایت ها محتوای خود را با مطالعه محتوای یک سایت و به نوعی کپی کاری منتشر می کنند بی آنکه بدانند آیا آن مطلب صحت دارد یا خیر.

 

به يك مرجع و منبع تكيه نكنيم

خاصيت علم اين است كه همواره در حال تغيير و نقض پذيری است. دانشمندان بزرگی مانند نيوتن، انیشتين، فرويد و غيره اندك زمانی بعد از خود نظريه هايشان نقض شده است. بنابراين اينكه كتابی از بالاترين مرجع علمی در يك زمينه بخوانيم دليل نمی شود كه همه گفته های او درست باشد.

در مورد منابع وضع از اين هم بدتر است. چون رسانه ها و منابع از مراجع علمی خيلی اعتبار پايين تری دارند. در نتيجه اگر مطلبی را از منبعی خاص دريافت كرديم بهتر است آنرا در چند منبع ديگر هم جستجو كنيم.

 

هرجا بيشتر اطمينان داريم لازم است بيشتر شك كنيم

توهم دانايی از نادانی خطرناكتر است. هرچيزی كه جنبه قدسی و غيرقابل شك به آن داديم يعنی قفل نادانی بر آن زده ايم. اطمينان كامل در يك موضوع يعنی ديگر جای شك و نقد باقی نگذاشته ايم. اينجا همان جايی است كه ما بيشترين ضربه را می خوريم.

 

بجای تفكر اسفنجي تلاش كنيم تفكر غربالی داشته باشيم

ما بصورت طبيعی و آموزش نديده به شيوه اسفنجی در تفكر عادت داريم. اسفنج تمام آبی كه وارد آن می شود را جذب می كند تا زمانی كه پر می شود. وقتی آب جديدی وارد آن می شود مقداری از آب قبلی را بيرون می راند تا جا برای آب جديد باز شود. در شيوه اسفنجی تفكر هم ما تمام مطلب جديدی كه وارد مغزمان می شود را قبول می كنيم. اين دانش جديد به جای دانش قبلی می نشيند. در نتيجه هميشه آخرين دانشی كه وارد مغزمان شده است را قبول داريم.

در شيوه غربالی ما مطالب جديد را غربال كرده و آن بخشی كه از صافی هايی تاييد كننده گذشته است را نگه می داريم. صافی های تاييد كننده می تواند قوه تعقل خودمان، منابع و مواخذ معتبر بيرونی و علمی يا تجربه باشد. با اين شيوه ما لازم نيست هر روز چيزی را قبول كنيم كه مدتی بعد از اعتبار بيافتد.

 

سوالات خوب از خود بپرسيم

  • آيا ممكن است در اين مساله تعصب داشته باشم؟

در پذيرش يك موضوع بايد حواسمان به علايق و تعصبات مان باشد. تعصب باعث مي شود ما چشممان را بر حقايق ببنديم.

  • آيا ممكن است بيشتر از يك جواب براي اين سوال وجود داشته باشد؟

خيلي از مسائل تنها يك پاسخ ندارند. پاسخهاي متفاوتي ممكن است براي يك پرسش وجود داشته باشد ولي فقط يكي از آنها را شنيده باشيم.

  • مدارك و مستنداتم براي اين ادعا چيست؟

گاهي ما صرفا چون مدت ها پيش چيزي را پذيرفته ايم فكر مي كنيم بايد درست باشد. در حاليكه همان زمان هم هيچ مدركي براي آن نداشته ايم. يا صرفا چون ديگران آنرا تكرار كرده اند ما هم باور كرده ايم. بنابراين اينكه قبل از گفتن چيزي مستندات آنرا از خود بخواهيم باعث مي شود گفته هايمان را غربال كنيم و هر مطلب بدون مدرك و دليلي را بيان نكنيم.

 

نكته آخر در تفكر نقاد

تفكر نقاد برای خودمان است. قرار نيست از آن شمشيری بسازيم و با ديگران بحث كنيم. ما می توانيم حرفی كه شنيده ايم را نشيده بگيريم. مطلبی كه دريافت كرده ايم را ناديده بگيريم و خلاصه خود را از آسيب دروغ و شايعه مصون نگه داريم. يادمان باشد ما مسئول داشتن یا نداشتن تفكر نقاد توسط ديگران نيستيم.

شما هم تجربه خود از مهارت تفكر نقاد  را برای ما بنویسید. چه زمان هایی بوده که با نداشتن تفكر نقاد  متضرر شده اید و چه زمان هایی بوده که تفكر نقاد  به داد شما رسیده است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه مطلب
محصولات رایگان
جدیدترین محصولات