لوگوتایپ اثرمثبت

چطور انگیزه مون رو حفظ کنیم؟

بچه که بودم گاهی خواب می دیدم سوار یک تکه چوب یا کنده درخت شده ام و با سرعت دارم در کوچه پس کوچه های محله ام پرواز می کنم. تقریبا در ارتفاع یک متری از سطح زمین با سرعت مطمعنه همراه با گاز و ترمز اتوماتیک وصل شده به ذهنم. حتی بدون پدال فیزیکی (چیزی شبیه جاروی جادوگر داستانهای غربی فقط گربه نداشتم).

رانندگی چنین وسیله نقلیه بهینه ای بدون موتور جت، با سرعتی پایین که سقوط نکند و هرجا اراده کنی بین زمین و آسمان بایستد واقعا لذت بخش بود. نه سوختی، نه خراب شدنی و نه از کار افتادنی. فقط کافی بود سوارش شوم تا حرکت کند. فقط تنها نقطه منفی آن این بود که وقتی از خواب بیدار می شدم بدجور حالم گرفته می شد.

وقتی به داشتن انگیزه در کارها فکر می کنم ناخودآگاه یاد آن هواپیمای خوابهای کودکی ام می افتم. انگیزه مانند هواپیمایی است که ما را به راحتی از مسیری که می خواهیم با خود حمل می کند. ولی هر دو یک نقطه ضعف مشترک دارند. آن وسیله در خواب بود و انگیزه هم همیشه در اختیار و کنترل ما نیست.

 

انگیزه چیست؟ و چه استفاده ای برای ما دارد؟

به تعریف سایت وزین متمم انگیزه نیرویی است که باعث می شود رفتار انسان در یک جهت با پافشاری و شدت همراه باشد. در یک جهت یعنی از بین گزینه های مختلف ما یک هدف را انتخاب کرده ایم. در مسیر رسیدن به آن هدف در طول زمان استمرار و پافشاری به خرج می دهیم و در یک زمان واحد مقدار انرژی یا شدت بیشتری هم به خرج می دهیم.

انگیزه یکی از سه منشا رفتار ما است: انگیزه، اراده و عادت. ما بصورت طبیعی و بنا به شرایط از هر کدام از این محرک های رفتاری استفاده می کنیم. هر کدام از این سه منشا مزایا و معایب خود را دارا هستند.

انگیزه به دلیل رابطه مستقیم با احساس ما منشا جذابی برای رفتارهای ما است. به این دلیل جذاب است که وقتی ما کاری را با انگیزه انجام می دهیم همزمان حس خوب را هم تجربه می کنیم. یعنی حسی خوب در درون، ما را به سمت انجام آن کار به جلو فشار می دهد.

اراده بیشتر از منطق ما نشات می گیرد و همراه با احساس درد و کنترل بیشتر احساس است. عادت هم چون بصورت خودکار در می آید اساسا ما دیگر به احساس همراه آن عادت می کنیم و خیلی متوجه اش نیستیم.

به همین دلیل است که در این جمع سه تایی انگیزه خواهان بیشتری دارد. کافی است به سیل عظیم کتابها، مطالب، فیلمها، آموزش ها و سمینارهای انگیزشی توجه کنید. تقریبا همه می خواهند از طریق افزایش انگیزه به اهداف خود برسند.

تا ماه آینده با کمک اراده، عملگرایی، ساخت عادت، ترک اعتیاد به گوشی و تمرکز، اهداف کوچک و بزرگ تان را پشت سر خواهید گذاشت. تغییر را از همین لحظه آغاز کنید

 

دو نوع انگیزه بیرونی و درونی

آنچه در زبان عموم مردم بعنوان انگیزه شناخته می شود ما آنرا انگیزه بیرونی می نامیم. انگیزه های بیرونی در ما شور و اشتیاق انجام کار ایجاد می کنند ولی خیلی دوامی ندارد و در کنترل ما نیست. چون از منابع بیرونی تغذیه می شود. بقول حضرت حافظ لطفش گاه هست و گاه نیست:

بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است / ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

البته این فقط برای انگیزه بیرونی است که اکثریت از آن استفاده می کنند. ولی نوع دیگری از انگیزه هم وجود دارد که درونی است و کسی که به آن دست پیدا می کند انگار به لطف پیر خرابات دست یافته است. دائم و قابل اتکا. حال ببینیم هر کدام چه ویژگیهای مثبت یا منفی ای دارند و چطور به ما کمک می کنند.

دو نوع انگیزه بیرونی و درونی

 

انگیزه بیرونی

انگیزه بیرونی نیرویی است که از طریق منابع بیرونی همراه با تحریک احساسات ما منجر به رفتاری در ما می شود. ما بصورت روزانه از آن استفاده می کنیم ولی ایجاد و دوام آن خیلی در کنترل ما نیست. گفتم خیلی چون تا حدودی می شود آنرا بصورت مصنوعی ایجاد کرد. ابتدا می رویم سراغ منابع طبیعی تولید آن:

 

خبر خوب

وقتی ما خبر خوبی دریافت می کنیم انگیزه مان در آن مسیر بیشتر می شود. ولی خب خبر از بیرون می آید و در دست ما نیست. چنانکه با یک خبر بد هم انگیزه مان را از دست می دهیم.

خبر خوب و انگیزه

 

نتایج کار

دقیقا مانند خبر خوب وقتی ما نتیجه کاری که انجام می دهیم را می بینیم انگیزه مان بالا می رود. در مقابل هم وقتی مدتی کاری را انجام می دهیم ولی نشانه ای از نتایج نمی بینیم انگیزه مان کم می شود.

 

شرایط بدنی

حتما شما هم توجه کرده اید وقتی بصورت مرتب ورزش می کنید شور و اشتیاق تان در خیلی از زمینه ها بالا است. و البته وقتی هم مریض احوال هستید اصطلاحا حوصله هیچ کاری را ندارید. پیشنهاد می کنیم که مطلب رابطه و تاثیر ورزش روی اراده را حتما مطالعه کنید.

 

 

نظر دیگران

تحسین و تشویق دیگران برای ما انگیزه ساز است. حتی اگر آن تشویق واقعیت نداشته باشد باز هم تاثیرش را روی ما می گذارد. از طرف دیگر انتقاد و نظر منفی دیگران انگیزه ما را کاهش می دهد. البته هستند کسانی که بازخورد منفی دیگران را تبدیل به ابزاری برای تلاش و جدیت بیشتر می کنند ولی بصورت طبیعی نظرات منفی انگیزه کش است.

 

امید و نا امیدی

امید حتی امید واهی هم می تواند برای انسان انگیزه بخش باشد. و برعکس آن در نا امیدی کسی انتظار داشتن انگیزه را ندارد.

تصویر جمله معروف هرگز تسلیم نشو!

 

شرایط بیرونی

شرایط بیرونی از آب و هوا گرفته تا شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی هم می تواند انگیزه انسان را بالا ببرد یا پایین بیاورد. معمولا جوامع در رکودهای اقتصادی انگیزه کمتری برای کار و تولید دارند و برعکس بعد از تغییراتی مانند تغییر دولت یا از بین رفتن موانع با اشتیاق بیشتری فعالیت می کنند.

 

انگیزه بخش های مصنوعی

اگر هیچ کدام از موارد بالا هم وجود نداشته باشد باز انسان می تواند نوعی از انگیزه بیرونی را برای خود ایجاد کند. این همان چیزی است که به آن علم انگیزه گفته می شود. خواندن کتابهای انگیزشی، شرکت در کلاسها و سمینارها و بطور کلی دریافت هر نوع مطالب انگیزشی.

ما وقتی داستان موفقیت دیگران را می شنویم این پیام به مغزمان مخابره می شود که اگر او توانسته من هم می توانم. معمولا بلافاصله بعد از چنین تجربه ای انگیزه انسان به شدت بالا می رود. اغلب هم دست به عمل می زنیم و مقداری هم جلو می رویم. ولی هرچه از آن تجربه فاصله می گیریم سطح انگیزه مان پایین می آید. روز اول خیلی بالاست. در طول هفته کم می شود و نهایتا تا آخر هفته دیگر اثری از آن نیست.

آنتونی رابینز مشهورترین سخنران انگیزشی معتقد است همانطور که شما به فاصله یک یا دو روز حمام کردن دوباره نیاز به حمام دارید، همانقدر هم نیاز دارید که حمام انگیزشی بگیرید. ولی خب ناگفته پیدا است که هرآنچه نپاید دلبستگی را نشاید.

البته بعضی از افراد آنقدر برای رشد و تلاشگری پتانسیل دارند که حتی خواندن و دیدن جملات انگیزشی هم می تواند برای آنها الهام بخش باشد. ما هم در اثر مثبت لیست کاملی از جملات انگیزشی را برای شما تهیه کرده ایم که می توانید در لینک زیر به آنها دسترسی داشته باشید.

جملات انگیزشی

 

انگیزه کش های مصنوعی

در نقطه مقابل گاهی ما با دست خود انگیزه مان را از بین می بریم. بی شک خیلی اوقات نا آگاهانه این اتفاق را رقم می زنیم و شاید این سوال برای شما پیش آمده باشد که چطور ممکن است؟

مقایسه و احساس عقب افتادگی

 

مقایسه و احساس عقب افتادگی

یکی از ساز و کارهای اصلی مغز ما مقایسه است. یعنی از طریق مقایسه جهان را می شناسد. ولی وقتی ما خود را با دیگران مقایسه می کنیم باعث کشتن انگیزه مان می شود. چون معمولا خود را با بهتر از خود مقایسه می کنیم و از آن بدتر شروع خود را با اوج دیگری مقایسه می کنیم.

 

چسبیدن به اهداف و تحت تاثیر بزرگی اهداف قرار گرفتن

وقتی هدف بزرگی را انتخاب می کنیم اگر مادام چشم مان به آن هدف باشد بزرگی و دست نیافتنی بودن آن ما را ناامید می کند. مثل کسی که در پای کوه بلندی ایستاده است و بجای اینکه به گام بعدی اش فکر کند مرتب قله و فاصله دور آن را نگاه می کند. مغز هم با یک حساب سر انگشتی ساده به او می گوید حالا حالا ها به قله نمی رسی.

اگر علاقه مند به مبحث هدف گذاری هستید، پیشنهاد می کنیم مطلب هدف چیست را نیز بخوانید.

بزرگ فکر کن

 

انگیزه درونی و روش تولید آن

در قرن نوزدهم در بین برخی مسیحیان ارتودوکس ساکن روسیه رسم بود با پای پیاده به زیارت بیت المقدس بروند. البته رسم پیاده به زیارت مکانهای مقدس رفتن در همه ادیان هست چنانکه مسلمانان به مکه و دیگران اماکن می رفتند.

حتی نقل است شاه عباس صفوی سالی یکبار پیاده از اصفهان به مشهد می رفت. ولی آنچه کار برخی از آن مسیحیان روسیه را عجیب می کرد این بود که از مناطقی مانند سیبری با فاصله دو سه هزار کیلومتر در سرمای سیبری و گرمای خاور میانه این کار را می کردند. از آن عجیب تر این بود که برخی از آنها زنجیری هم به پای خود می بستند.

به نظر شما چه چیزی این نیرو را به آنها می داد که دست به چنین کار بزرگی بزنند؟ در بیت المقدس چه چیزی در انتظار آنان بود که چنین کار بزرگی را ممکن می ساخت؟ تقریبا هیچ پاداش مادی یا ملموسی وجود نداشت. ولی چیزی در درون آنها بود که امروزه ارزشهای شخصی نامیده می شود.

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزشنها گر کند خار مغیلان غم مخور

 

ارزش های شخصی

بنابراین من اگر بخواهم یک منبع عظیم و بی پایان برای ایجاد انگیزه از درون معرفی کنم چیزی نیست جز ارزش یا همان ارزشهای شخصی. ارزش همان اصولی است که هر کدام از ما در زندگی برای خود داریم و نقش قانون اساسی شخصی مان را دارد. اصولی که به ما می گوید می خواهیم چطور رفتار کنیم. چگونه انسانی باشیم. نه اینکه دیگران چطور نسبت به ما رفتار کنند.

مثلا اگر مهمترین ارزش ما صداقت باشد این بدان معنی است که ما قرار است صداقت سر لوحه کارهایمان باشد نه اینکه دیگران با ما صادق باشند. اگر بخواهیم دیگران آنطور باشند آنوقت می شود خواسته ما نه ارزش.

فهرست ارزشها به تعداد انسانها می تواند گوناگون باشد ولی معمولا فهرستی در حدود پنجاه و نهایتا صد ارزش وجود دارد که هر انسانی چهار پنج تای آن را دارد. مثلا: آزادی، امنیت، استقلال، قدرت، رفاه، صداقت، تفریح، آرامش، مهربانی، حمایت، خلاقیت، مفید بودن و الی آخر…

وقتی انسان کاری در جهت ارزشهای خود انجام می دهد حالش خوش می شود و انگیزه می گیرد. در مقابل وقتی کاری بر خلاف ارزشهای خود انجام می دهد انگیزه کاهش می یابد. خب اینجا سوال پیش می آید که چطور انسان بر خلاف ارزشهایش رفتار می کند؟ دلیل آن این است که اغلب انسانها آگاهی کاملی به فهرست ارزشهای خود ندارند. چون ارزشها در لایه های زیرین شخصیت هر فرد قرار دارد.

مارک منسن در کتاب هنر ظریف بی خیالی می گوید اگر می خواهید به ارزشهای خود پی ببرید باید سه سوال را از خود بپرسید.

سوال اول: الان چه احساسی دارم؟

سوال دوم: چرا این احساس را دارم؟

سوال سوم: دلیل پشت این احساس چیست؟

وقتی احساس خوب داری یعنی کاری هم راستای ارزشهایت انجام داده ای. وقتی حالت بد است یعنی کاری بر خلاف ارزشهایت انجام داده ای. او می گوید سوالها به ترتیب سخت تر می شود و یافتن جواب سوال آخر که همان ارزشهای فرد است گاهی ممکن است ماهها یا سالها طول بکشد.

بنابراین اگر شما خواننده با وفا که تا اینجا با من همراه شده اید می خواهید بهترین منبع انگیزه درونی خود را پیدا کنید لازم است به فکر شناخت ارزشهای شخصی خود باشید و بعد هم کارهای خود را بر اساس ارزشهایت انجام دهی. برای آشنایی با ارزشهای شخصی هم مقاله ای برای شما تهیه کرده ایم که پیشنهاد می کنیم برای برداشتن گامی در مسیر رسیدن به شادکامی در زندگی، مطالعه آن را از دست ندهید.

شناخت ارزش های شخصی در زندگی

 

تا قبل از شناخت ارزش هایم چطور ایجاد انگیزه کنم؟

تا زمان شناخت ارزشها و عمل بر اساس آنها شما می توانید به روشهای زیر بصورت درونی برای خود ایجاد انگیزه کنید:

تا قبل از شناخت ارزش هایم چطور ایجاد انگیزه کنم؟

 

اقدام

چرخه ای وجود دارد به نام انگیزه، اقدام، نتیجه. به دلیل ماهیت چرخه بودن آن هر کدام از این سه جزء می تواند باعث رخ دادن بعدی شود. اگر شما انگیزه داشته باشید دست به اقدام می زنید، آن اقدام به شما نتیجه می دهد و نتیجه هم دوباره انگیزه ایجاد می کند. اگر شما از اقدام شروع کنید هم منجر به نتیجه و سپس انگیزه می شود. پس هر زمان که بی انگیزه هستید بلند شوید و کاری در آن راستا انجام دهید. البته فقط یک اقدام کوچک یا یک گام بعد هم کافی است.

 

اتمام کار

به پایان رساندن کاری که شروع کرده ایم مانند پاداش می ماند. چون آن کار از فهرست کارهای مغز ما کنار می رود و این برای مغز خوشحال کننده است. مثل خانه ای که مرتب شده یا ظرفهایی که شسته شده است. پس تا جاییکه ممکن است کارهای ناتمام را تمام کنید.

 

کارهای بزرگ را تا جای ممکن کوچک کن

قطعه قطعه کردن کار تصور سختی آن را از بین می برد. گفتیم کار یا هدف بزرگ انگیزه کش است. برعکس آن هم کار کوچک انگیزه انجام دادن ایجاد می کند. کافی است از خودت بپرسی گام بعدی من چیست؟ پیشنهاد می کنیم که اگر قصد دارید با هدف و هدفگذاری بیشتر آشنا شوید از مقاله هدف چیست شروع کنید.

 

پیشرفت هایت را یادداشت کن

هر پیشرفت جزیی را یادداشت کن و حتی در حد یک جمله تحسین برانگیز به خودت جایزه بده. ما بطور طبیعی به پیشرفتهای کوچک توجه نمی کنیم. ولی دقیقا هر کار بزرگی از پیشرفتهای کوچک تشکیل شده است.

یادداشت کردن پیشرفت ها

 

به جای توجه به اهداف به مسیر توجه کن

لذت را باید از موفقیت و اهداف برداری و بگذاری روی مسیر و کارهای کوچک. به جای توجه به مدرک تحصیلی از تلاش برای یادگیری لذت ببر. بجای توجه به اجرای کنسرت از یادگیری یک نت موسیقی لذت ببر. به جای توجه به خرید یک خانه از هر هزار تومنی که برای خرید آن پس انداز می کنی لذت ببر. اینها به شدت انگیزه درونی برایت ایجاد می کنند.

 

تعطیلی مقایسه

یکبار برای همیشه مقایسه خود با دیگران را کنار بگذار. فقط امروزت را با دیروزت مقایسه کن ببین پیشرفت کرده ای یا نه.

 

و نکته آخر

تلاش نکن همیشه انگیزه داشته باشی. چون انسان هستی و ناقص. تمام تلاش ما برای انگیزه داشتن در زندگی معطوف به زمانهای فعالیت است. ولی حتی همان مواقع هم همیشه نمی توانیم انگیزه داشته باشیم. پس بهتر است گاهی بپذیری که انگیزه نداری و قرار نیست هم داشته باشی. آن را بپذیر و به خودت وقت بده استراحت کنی تا انگیزه ات برگردد. بقول چارلز بوکوفسکی: زور نزن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه مطلب
محصولات رایگان
جدیدترین محصولات