لوگوتایپ اثرمثبت

چرا به خویشتن دوستی و خود شفقت ورزی نیاز داریم؟

چرا به خویشتن دوستی و خود شفقت ورزی نیاز داریم؟

لطفا بعد از مطالعه این مقاله یک قلم و کاغذ بردارید (یا در نوت گوشی خود) و در طول بیست و چهار ساعت بعد هر چیزی به خود گفتید را یادداشت نمایید. چه در دل و چه در زبان. تعریف، تمجید، تشویق، انتقاد، توهین، سرزنش، استهزا و خلاصه هر چه خوب یا بد به خود گفتید را بنویسید. حدس من این است که خبری از جملات مثبت نخواهد بود. چون معمولا در حالت عادی عادت نداریم به شکل مثبت با خود صحبت کنیم.

از آن سو احتمالا از حجم جمله های منفی به خود تعجب خواهید کرد. این تمرین را حتما انجام دهید. چون هم آزمون خویشتن دوستی شما است و هم شما را به نحوه گفتگو با خودتان آگاه می کند و بعد از آن با خود مهربان تر خواهید بود.

 

خویشتن دوستی چیست؟

خویشتن دوستی به ساده ترین تعریف یعنی ما چنان با خود رفتار کنیم که با بهترین دوست خود می کنیم. نحوه فکر، صحبت و رفتار ما طوری باشد که انگار با خود دوست هستیم:

خود را چنان که هستیم دوست بداریم با تمام قوت و ضعف خود.

نقص و ضعف های  خود را بپذیریم و بخاطر آنها خود را سرزنش نکنیم.

بپذیریم بعنوان یک انسان محدودیتهای فراوانی داریم.

مغزمان همواره احتمال اشتباه کردن دارد و توانایی بدنی مان هم محدود است.

از همه مهمتر بپذیریم با تمام انسانهای دیگر در چیزهایی متفاوت هستیم.

یعنی هیچکس دقیقا شبیه ما در دنیا وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت. حتی دوقلوی همسان هم با ما تفاوت هایی دارد. بنابراین قرار نیست مانند هیچکس دیگر فکر و عمل کنیم.

خویشتن دوستی چیست؟

 

خویشتن دوستی چه چیزی نیست؟

گفتیم خویشتن دوستی یعنی پذیرش خود بدون قید و شرط. یعنی ضعف و قدرت خود را پذیرفتن. بنابراین خویشتن دوستی به معنای موارد زیر نیست:

  • چسباندن همه صفات نیک به خود
  • بی عیب و نقص دانستن خود
  • مثبت اندیشی صد درصدی در مورد خود
  • همیشه حق را به جانب خود دانستن
  • انتظارات فرا انسانی و قدرت ماورایی برای خود متصور شدن
  • خود را از دیگران برتر دانستن
  • شکست ناپذیر دانستن خود و اینکه در هر صورت موفق می شوید

در واقع قرار نیست ما از آن طرف بام بیافتیم. عده ای همواره در حال انتقاد و بدگفتن به خود هستند. از آن طرف هم عده ای خود را چنان قبول دارند و بقول معروف دچار خودشیفتگی هستند  که همین کار باعث آسیب رساندن به خودشان می شود.

کسی که اینطور با خود رفتار می کند به شناخت خوبی از خود نمی رسد. از خود ابر انسانی می سازد که گرد هیچ نقصانی بر دامنش نمی نشیند و وقتی هر کدام از این موارد نقض شد از خود نا امید می شود. یا اینکه بخاطر داشتن انتظارات بالا چنان به مغز و بدن خود فشار می آورد که پاسخ معکوس می دهد.

خویشتن دوستی چه چیزی نیست؟

 

چرا خویشتن دوست نیستیم؟

ناآگاهی به عواقب زبان خود

قطعا اگر کسی خود را دوست نداشته باشد مایل به ادامه زندگی هم نخواهد بود. بنابراین هر انسان زنده ای خود را دوست دارد. ولی مساله این است که ما اغلب:

یا به نوع زبان و رفتار با خود آگاه نیستیم.

یا نمی دانیم انتقاد و رفتار منفی با خود چه تبعاتی دارد.

بنابراین به راحتی به خود انتقاد و ناسزا می گوییم. جمله هایی مانند “خاک تو سرت، بی عرضه، همش گند می زنی…” را مثل آب خوردن در مورد خود به کار می بریم.

یکی دیگر از ریشه های نداشتن شفقت و مهربانی با خود طرز رفتار والدین در کودکی با ما است. والدین ناآگاه چون نمی دانند زبان آنها چه تاثیری در کودک می گذارد به راحتی به او می گویند دوستت ندارم. کودک این جمله را حمل بر بد بودن خود می داند و این احساس گناه تا بزرگسالی در ناخودآگاه او می ماند. بنابراین چون به آن آگاه نیست همان رفتار را با خود هم ادامه می دهد.

دیگر اینکه در فرهنگ هایی مانند جامعه ما دوست داشتن خود حمل بر منیت و خودستایی می شود. حداقل از هزار سال پیش به این سو بزرگان فرهنگ و ادب بخاطر رعایت تواضع و فروتنی، حداقل در زبان خود را چیزی نمی شمرده اند. یا در ادبیات تغزلی همه صفات نیک از آن معشوق بوده و در مقابل خود را هیچ می دانسته اند:

گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من / از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم/ سعدی

ناآگاهی به عواقب زبان خود

 

انتظارات نامعقول از خود

ما وقتی خواسته ای داریم که آن خواسته قرار است توسط خودمان برآورده شود تقریبا انتظار هیچ ضعف و کاستی از خود نداریم. مثلا اگر دوست داریم به قله دماوند برویم نمی توانیم بپذیریم که ممکن است بدن ما تاب چنین کاری را نداشته باشد.

بازیکنی که توپ را بجای دروازه به بیرون شوت می کند وقتی دو دستی بر زمین می کوبد یعنی از خود انتظار داشته که حتما گل بزند.

این موضوع در مورد مغز ما هم صدق می کند. مغز ما در تولید ایده و خلاقیت تقریبا نامحدود است ولی در زمینه های زیادی اشتباهات فاحشی انجام می دهد. اگر دوست دارید در مورد خطاهای شناختی مغز مطالعه کنید کتاب هنر شفاف اندیشیدن از رولف دوبلی انتخاب خیلی خوبی است.

معرفی کتاب هنر شفاف اندیشیدن

دیگر اینکه هر دانش جدید و مهارتی باید مسیر عصبی آن در مغز ما شکل بگیرد. تا آن زمان ما قادر با انجام صحیح آن  نیستیم. حتی کاری به سادگی راه رفتن قبلا مسیر عصبی آن در مغز ما ساخته شده است. ضمن اینکه در مغز سر مسیرهای عصبی جنگ است. یعنی ما  بی نهایت مسیر عصبی نمی توانیم بسازیم.

برای همین است که یکی ریاضی دان می شود دیگری فوتبالیست و آن یکی موسیقی دان. چون انجام عالی همه اینها امکان پذیر نیست.

علاوه بر موارد ذکر شده، باید بدانیم که  توجه ما به شدت محدود است. تقریبا از تمام اطلاعاتی که از حواس پنج گانه وارد مغز ما می شود، ما در آن واحد فقط بر یکی می توانیم تمرکز داشته باشیم و نه بیشتر.

بنابراین باید بپذیریم:

  • بدن ما قدرت محدودی دارد
  • مغز ما برای یادگیری هر چیزی زمان لازم دارد
  • مغز ما نمی تواند همه مهارتها را به یک اندازه خوب انجام دهد
  • توجه ما به شدت محدود است

در نتیجه وقتی ما در هر کدام از این موارد خوب عمل نمی کنیم خود را به باد انتقاد می گیریم. غافل از اینکه اینها کاستی های طبیعی ما بعنوان یک انسان بوده است.

با آموزش افزایش توجه و تمرکز، عملکرد و بازدهی خود را بالا ببرید

 

مقایسه خود با دیگران

یکی از اصلی ترین روشهای شناخت ما از دنیای بیرون مقایسه است. مغز ما با مقایسه چیزها با هم در مورد آنها قضاوت می کند. بنابراین در هر کاری ما را با نزدیکترین فرد به خود مقایسه می کند. این درحالی است که گفتیم ما شبیه هیچکس در جهان نیستیم. حتی با دوقلوی همسان خود هم تجربه زندگی متفاوتی داریم.

وقتی خود را با دیگران مقایسه می کنیم در صورتی که آنها در آن زمینه از ما بهتر باشند از خود انتقاد می کنیم. یا حتی ممکن است به خود ناسزا بگوییم. “خاک تو سرت  فلانی رتبه دو رقمی کنکور آورد تو ده هزار آوردی”

به جرات می توانیم بگوییم یکی از دشمنان خویشتن دوستی همین مقایسه ظالمانه خود با دیگران می تواند باشد؛ چرا که هیچ یک از ما از جزئیات زندگی دیگری خبر نداریم، پس مقایسه کاری عاقلانه نمی تواند باشد.

 

دو روی سکه ضعف و قوت

اغلب ضعف ها و قوت های ما دو روی یک سکه است. یعنی از هم جدا نیست.

کسی که فرز و سریع است معمولا عجول هم هست.

کسی که صبر زیادی دارد، معمولا حرکاتش هم لاک پشتی است.

آنکه بخشنده است کمتر پول جمع می کند.

آنکه خوب پول جمع می کند بخشش کمی دارد.

آنکه حواسش جمع است حوصله سر بر است.

آنکه حواس پرت است کمتر به شما گیر می دهد.

دختر سنگین و متین کم حرف هم هست

آدم خوش خنده و شاد ممکن است از نظر دیگران سبک هم باشد

خلاصه اینکه ما هر چه هستیم مخالف آن نیستیم. ولی اغلب حواسمان نیست و برای آنچه نیستیم از خود انتقاد می کنیم. این یعنی اصلی نسبی بودن را نپذیرفته ایم.

خود انتقاد گری اگر معقولانه نباشد، می تواند خویشتن دوستی ما را دچار آسیب کند. هر یک از ما به عنوان یک انسان حق خطا کردن داریم؛ اما حق خود سرزنش گری خیر.

انسان خویشتن دوست تمام تلاشش را می کند تا زمانی که درگیر اشتباه و خطایی می شود، خود شفقت ورزی کند و با خود مهربان باشد.

 

 

چرا لازم است خویشتن دوست باشیم

خویشتن دوستی به روشی که گفتیم یعنی از آن طرف بام نیافتاده باشیم، مزایای زیادی دارد. اصولا اگر شما در مسیر بهبود و رشد فردی باشید بدون خویشتن دوستی و خود شفقت ورزی موفق نخواهید شد. چون یکی از ابزارهای اصلی رشد و پیشرفت شما است.

 

روحیه بالا

اگر دوست یا همکاری شما را تشویق کند چه حالی خواهید داشت؟ قطعا روزتان ساخته شده است. همین موضوع هم در مورد گفتگو با خودمان وجود دارد. کسانی که در زبان و رفتار به خود احترام می گذارند، خود را تشویق می کنند، خطاهای خود را می پذیرند و با مهربانی با خود صحبت می کنند همواره دارند  به خود روحیه می دهند. در نتیجه انرژی بیشتری هم برای انجام کارها دارند و موفقیت بیشتری هم کسب می کنند.

تعریف موفقیت

روحیه بالا

 

پذیرش شکست

یکی از مهمترین اثرات خویشتن دوستی هنگام شکست است. افراد عادی بعد از شکست خود را به باد انتقاد گرفته و به بدترین شکل با خود رفتار می کنند. در نتیجه توان آنها در پذیرش شکست پایین تر می رود. همچنین بعد از هر شکستی مدت زیادی طول می کشد تا خود را بازیابی کنند.

 

جسارت و عملگرایی بیشتر

پذیرش شکست و ضعف و خطای خود در نتیجه خویشتن دوستی باعث می شود جسارت فرد بالاتر رفته و عملگرایی بیشتری داشته باشد. چون پیشاپیش پذیرفته است که بعنوان یک انسان ممکن است اشتباه کند. بنابراین از انجام اشتباه و شکست نمی ترسد. بیشتر عمل می کند در نتیجه بیشتر تجربه می کند و بیشتر رشد می کند. همچنین پیشنهاد می کنیم مطلب عملگرایی چیست و چگونه می توانیم عملگرا باشیم را نیز بخوانید.

جسارت و عملگرایی بیشتر

 

داشتن جسم سالم با خویشتن دوستی

خیلی از دردهای روان تنی و حتی سکته های قلبی ناشی از نامهربانی با خود است. وقتی از خود انتظارات نامعقول نداریم و ضعف و قوت خود را بپذیریم و مانند عزیزترین دوست خود با خود رفتار کنیم تنش ها و دردهای ناشی از ذهن و روان خیلی کمتر به اعضای بدن ما منتقل می  شود. بدن ما آرامش بیشتری را تجربه می کند و نیروی خود را برای انجام کارها ذخیره می کند.

پس اگر طالب داشتن یک جسم سالم هستید، خود شفقت ورزی را فراموش نکنید.

شاید شما درگیر خشم و رنجش های فراوان از دیگران و حتی خودتان هستید که همین خشم های درونی خفته و رنجش ها قدرت نابودی خویشتن دوستی و خود شفقت ورزی در شما را دارند. اولین قدم برای رهایی از این احساسات منفی می تواند یادگیری مهارت مدیریت خشم باشد.

با یادگیری مهارت کنترل خشم، جزء معدود افرادی باشید که میتوانید خشم و رفتار خودتان را کنترل کنید.

 

عواقب نداشتن خویشتن دوستی

مثلی  هست که می گوید در جنگ و دشمنی هیچکدام از طرفین سود نمی کنند. وقتی ما با خود سر دشمنی داریم کمترین ضرر آن این است که انرژی خود را هدر می دهیم. ولی متاسفانه آسیب های آن از این هم بیشتر است.

اجازه دهید کمی بیشتر راجع به آسیب های ناشی از عدم خویشتن دوستی و خود شفقت ورزی باهم صحبت کنیم.

 

اشتباهات بیشتر

احتمالا شما هم برایتان پیش آمده که در شرایط استرس و تحت فشار قرار گرفتن ساده ترین کارها را هم نتوانسته اید انجام دهید. وقتی ما با خود بد برخورد می کنیم مثل این است که دیگری این رفتار را با ما داشته است.

پس در شرایط استرس قرار می گیریم و کارایی عادی خود را هم از دست می دهیم. در نتیجه آن انتقاد، توهین یا تحقیر اشتباهات دیگری را انجام می دهیم. وقتی به خود می گوییم “خاک تو سرت عرضه هیچ کاری را نداری” مغز ما این جمله را باور می کند و حداقل در آن لحظه کارایی خود را از دست می دهد. این حالت باعث ارتکاب اشتباهات بعدی می شود.

پس با کمی خویشتن دوستی مانع از اشتباهات پیاپی شوید.

 

اعتماد به نفس و عزت نفس خود را از دست می دهیم

برخورد منفی با خود باعث می شود در کارها اعتماد به نفس  خود را از دست بدهیم. در شرایط مختلف کارایی مان پایین می آید و نتوانیم از عهده وظایف خود بر آییم. عزت نفس که سطح بالاتری از خویشتن دوستی است در ما کم می شود. کم کم به خود به چشم موجودی نالایق که از عهده وظایف زندگی بر نمی آید نگاه می کنیم.

شاید برای شما جالب باشد بدانید وقتی در نتیجه عدم خویشتن دوستی اعتماد به نفس ما کم می شود، چه بخواهیم و چه نخواهیم این احساسات منفی بر روی قدرت اراده ما نیز اثر می گذارند و در نتیجه اراده ضعیف تری را نیز در آن لحظات تجربه می کنیم. پیشنهاد می کنیم مطلب رابطه بین اعتماد به نفس و اراده را نیز مطالعه کنید.

نداشتن خویشتن دوستی و کاهش اعتماد به نفس

 

 

آرامش و رضایت ما از زندگی پایین می آید

وجود ما چیزی است ارزشمند که به ما هدیه داده شده است. دلیل ارزش هر انسانی کارهایی که انجام می دهد نیست. هر انسان و حتی موجودی به صرف وجود داشتن ارزشمند است. بنابراین در حالیکه ما در هر شرایطی ارزشمند هستیم، وقتی خویشتن دوستی مان پایین باشد خود را ارزشمند نمی دانیم.

وقتی ما خود که عزیزترین دارایی مان هستیم را ارزشمند ندانیم به تبع آن دنیا و دیگر هستی را هم ارزشمند نمی دانیم. در نتیجه میزان رضایت ما از زندگی پایین می آید. رضایت کم از زندگی هم موجب کاهش آرامش در زندگی است.

 

فواید خویشتن دوستی

اجازه دهید کمی هم باهم راجع به فواید خویشتن دوستی و خود شفقت ورزی صحبت کنیم.

مغز ما آنچه را در درازمدت به او بگوییم باور می کند. اگر تکرار کنیم که ارزشمند نیستیم باور می کند. اگر به خود بگوییم که ارزشمندیم هم باور می کند. در نتیجه:

احساس ارزشمندی باعث بالا رفتن قدرت درونی ما می شود.

اعتماد به نفس بیشتری خواهیم داشت.

امید به زندگی و موفقیت در آن، در ما بالا خواهد رفت.

روابط ما با اطرافیان بهتر خواهد شد

راندمان ما  در کارهایی که می کنیم بیشتر می شود

توان مقاومت و سرسختی ما در مصائب زندگی بیشتر می شود

انعطاف پذیری ما در شرایط مختلف افزایش می یابد.

 

چطور خود را بیشتر دوست بداریم؟

 

به زبان و رفتار خود آگاهی پیدا کنید

در ابتدای این مقاله تمرین خودآگاهی به زبان و رفتار خود را توضیح دادیم. این تمرین معجزه می کند. هربار که با خود بد صحبت می کنیم حواسمان جمع می شود که دیگر آن را تکرار نکنیم. هر بار که به جای جملات منفی به خود مثبت گفتید یک جایزه کوچک هم به خود بدهید. یک ایول یا دمت گرم یا یک حرکت بدنی مثل بشکن زدن.

 

خود را بهترین دوست خود بحساب بیاورید

عزیزترین دوست خود را ببنید کی است. بعد توجه کنید چطور با او برخورد می کنید. همان رفتار را هم با خود داشته باشید. اگر با او با احترام برخورد می کنید آنرا با خود هم تمرین کنید. اگر با او مهربان هستید با خود هم مهربان باشید. اگر در مقابل او گذشت می کنید با خود هم گذشت داشته باشید. خلاصه اینکه تمرین کنید در عمل مانند بهترین دوست خود با خود رفتار کنید.

خود را بهترین دوست خود بحساب بیاورید

 

تواضع و کوچک شمردن خود را کنار بگذارید

وقتی برای کسی کاری انجام می دهید، در مقابل تشکر او خود را خرد نکنید. جملاتی مانند این: “کاری نکردم، شرمنده که بیشتر انجام ندادم، من لیاقت لطف شما را ندارم…” و غیره را کنار بگذارید. چون وقتی این جملات از زبان شما بیرون می آید تنها کسی که آن را باور می کند مغز خود شماست. بجای آن بگویید خوشحالم که برایتان کاری انجام دادم یا مفید واقع شدم.

 

از قضاوت خود دست بردارید

وقتی کاری انجام می دهید که نتیجه خوبی ندارد خود را قضاوت نکنید. از “همیشه، هیچوقت و کلماتی از این دست استفاده نکنید. مثلا به خود نگویید تو هیچوقت کارت درست نبوده، یا همیشه کارها را خراب می کنی. در عوض بگویید من این دفعه اشتباه کردم و سعی می کنم دیگر آن را تکرار نکنم. بنابراین بجای قضاوت شخصیت در مورد رفتار خود نظر دهید. مثلا بگویید این کار من درست نبود. نه اینکه من همیشه  کارها را خراب می کنم.

 

خویشتن دوستی را در روتین های روزانه خود وارد کنید

برای اینکه عادت خویشتن دوستی در خود ایجاد کنید. در اول صبح مخصوصا هنگام شستشوی صورت که خود را در آینه می بینید یک جمله مثبت به خود بگویید. انگار با بهترین دوست خود برخورد می کنید. چه اشکالی دارد به خود سلام کنید؟ شب هنگام که سر بر بالین می گذارید هم می توانید این کار را انجام دهید.

 

در سپاسگزاری بخشی را هم به وجود خود اختصاص دهید

برای تمام آنچه در وجود شما قرار داده شده است سپاسگزاری کنید. حتی برای صرف وجود داشتن خود. گفتیم ما برای ارزشمند بودن نیاز به کار خاصی نداریم. همین که هستیم یعنی ارزشمندیم. بنابراین برای وجود داشتن خود هم می توانیم سپاسگزاری کنیم.

می توانیم به خود بگوییم:

عزیزم مرسی که هستی.

البته پیشنهاد می کنیم که برای مطالعه بیشتر در این خصوص حتما سری به مطلب معرفی کتاب شکرگزاری بزنید.

 

خود شفقت ورزی

در جای جای این نوشته گاها دیدیم که از کلمه خود شفقت ورزی هم استفاده کردیم. اجازه بدهید کمی هم باهم راجع به خود شفقت ورزی صحبت کنیم.

 

خود شفقت ورزی چیست؟

اگر خویشتن دوستی را دوست داشتن خود معنی کنیم، خود شفقت ورزی به معنی همدلی با خود است. آن هم در زمانی که نیاز به همدلی داریم.

درواقع مغز قدیم ما که مرکز احساسات و رفتارهای غریزی ما در آن قرار دارد همیشه مانند کودک است. مانند یک کودک شاد می شود، ناراحت می شود، می ترسد و خلاصه اینکه همه احساسات ما نوعی کودکی کردن ما است. این همان چیزی است که به آن کودک درون می گویند.

وقتی احساسات منفی به سراغ او می آید به شدت نیاز به پناه و حمایت دارد. نیاز دارد کسی او را در آغوش بگیرد و به او بگوید من در کنارت هستم، با تو همدلم، تو تنها نیستی. ما اغلب این حمایت را در بیرون از خود می جوییم. در کودکی مادر این نقش را برای ما دارد. بعدا دیگرانی را هم اضافه می کنیم. ولی از یک نکته غافلیم. آن هم اینکه خود ما می توانیم این نقش را بر عهده بگیریم. نقش یک همدل مهربان، یک پشتیبان دلسوز.

بنابراین وقتی در شرایطی قرار می گیریم که ترسیده ایم، خشمگین هستیم، غمگین و آزرده شده ایم نزدیکترین پناه خودمان هستیم.

خودت باش!

 

چطور خود شفقت ورزی کنیم؟

کافی است با زبان  یک مادر یا مادربزرگ دلسوز و همراه با خود سخن بگوییم. جملاتی مانند این: عزیزم یا مغز عزیزم می دانم که الان عصبانی هستی، ترسیده ای، یا غمگینی… ولی بدان که من با تو و در کنار تو هستم و تو را دوست دارم. شاید باور نکنید ولی  این جملات معجزه می کند. چنان قدرتی به ما می دهد که در کمترین زمان ممکن به حالتی بهتر صعود می کنیم.

وقتی اشتباه بزرگی مرتکب می شویم و از دست خود بشدت خشمگین می شویم اگر به خود بگوییم عزیزم من همچنان به تو اعتماد دارم و روی تو حساب می کنم مغز به سرعت خود را جمع و جور می کند و راه حل خوبی به ما ارائه می دهد. البته این فرمول در برخورد با دیگران هم جواب می دهد ولی ما اغلب نمی دانیم که می توانیم با خود هم آن را به کار ببریم.

 

و اما نکته آخر…

خویشتن دوستی و خود شفقت ورزی یک مهارت است. مهارتی که باید مسیر عصبی آن در مغز ما ساخته شود. نباید در روز اول انتظار معجزه داشته باشید. اگر شما از امروز شروع کنید و با خود مهربانانه رفتار کنید و خود را همانطور که هستید بپذیرید در خوشبینانه ترین حالت بعد از شش ماه تا یک سال به نتایج خوبی خواهید رسید. چه بسا برای رسیدن به سطح مطلوبی از خویشتن دوستی به سالها زمان نیاز داشته باشید.

ولی نکته زیبای ماجرا این است که از روز اول شما هر بار که یک درصد پیشرفت می کنید از آن لذت می برید. فقط نباید نا امید شوید. چون ممکن است در یک رخداد سخت به شدت  از خود ناراحت شده و بر خلاف آموزه های خود رفتار کنید. ولی اصلا جای نگرانی نیست. چون در فرایند تغییر انباشت و تکرار  کارها مهم است. ضمن اینکه همین الان هم مغز شما به زمان قبل از خواندن این مقاله باز نمی گردد.

لطفا در پایین همین مطلب کمی خویشتن دوستی برای خود خرج کنید و یک جمله مثبت درباره خودتان برای ما بنویسید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه مطلب
محصولات رایگان
جدیدترین محصولات